من نمیتونم عاشق این مافیا بشمP∆1
(اسم : نیسا، فامیلی:سورن )(سن :21) (بقیه مشخصات در عکس😏وایسا احمق کاریت ندارم فقط باید چند سال آب خنک بخوری همین یه چندتا سوالمم جواب بدی خیلی وقته دنبالتم عنتر خب بگو ببینم تو بودی که به خواهرم ت ج ا و ز کردی و بعد کشتی و تنها شاهد اون قضیه بردارم بود که اونم شاهرگشو زدی هااا بعدوقتی پدر و مادرم دنبال خواهر و برادرم بودن ماشینشون رو منفجر کردی ولی یه جای نقشتو اشتباه رفتی جلو منو یادت رفت آقای... اسمت چی بود؟ مرد : اسم منو نمیخواد بدونی چون من کاره ای نیستم رئیسم همه این کارا رو کرده و......... بنگ 🔫نیسا کشتش نیسا :دیگه قابل تحمل نبود میدوستم که میگه جای رئیسشو نمگیه و کشتمش این ازون پوست کلفتا بود که زود زبون باز نمیکرد منم حوصله این ناز کردنا رو ندارم خب بیا ببینم چی داره تو شلوارش این گوششیه..... امممم این یه چاقوعه نکنه میخواسته با این منو بکشه 😏خباین یه نقشه ست چه نقشه بزرگی شاید این نقشه خونه رئیسش باشع اه میدونستم اینم از اون نوچه های خیانت کاره میخواسته جای رئیسش رو بگیره 😂خب ببینم میتونم گوشی این عنتر و باز کنم خب من یه مامور ویژم و تو هک کردنم ماهرم تا ده ثانیه دیگه هکش میکنم 😎خبباز شد آخرین شماره ای که بهش زنگ زده اسمش رو( ر ک ت) سیو کرده یعنی چی؟ هر چه هست به این رئیسش ربط داره و از اون جایی که این عنتر برای گرفتن من اومده این همدستشه بیا بهش پیام بدم بگم کار تموم شد وقتی پیام رو دادم زود سین کرد و گفت خوبه بیا این آدرسی که بهت میدم اون دختره رو هم بیار فهمیدی؟ ازطرز حرف زدنش انگار این رئیسشه و این عنترم بهم گفت که همه این کارا رو رئیسش بهش گفته انجام بده پس باید برم به این آدرس اول لباس مبدل بپوشم بعد آدرسش نزدیک یه خرابه بود زود گوشیشو و نقشه شو برداشتم کیفمو از رو کولم آوردم پایین یه لباس مبدل پوشیدم که شبیه مردا معلوم بشم این مردیکه رو هم انداختم تو یه کیسه سیاه که از کیفم برداشتم و بردمش سوار ماشینم کردم بعد 10 دقیقه رسیدم اونجا اول صورتمو پوشوندم آرایشم که اصلا دوست ندارم بکنم خب بریم اون مرده رو از ماشین آوردم پایین و انداختمش رو زمین دیدم یه 5مرد دارن میان اونی که جلو وایساده بود حتما اونرئیس بود(نویسنده : آره لامصب اون استیایلش منو کشه نیسا :هعععععععی الان موقع این حرفاست نویسنده:باشه فقط خیلی جذابه یه باری تو دامش نیفتی نیسا :نويسنده جان تو رو به جدد بزار من کارمو انجام بدم اینقدر ه و س باز نباش نویسنده:باشه خودت خواستی تو رو عاشق اون میکنم 😏😎 نیسا:نههههه باشه باشع هر چی تو بگی نویسنده:............ نیسا:نويسنده رفتی باشه باشه دارن برات 😠😡🤬 نویسنده :........... ) اون مرده اومد جلو وگفتخب جسد رو بیار اینجا منم که نمیتونستم صدایی از خودم بیرون بدم رفتم سمت جسد آوردمش جلو اون رئیسشون رئیسه :بازش کن دیگه نیسا :چیزی نگفتم تا میخواستم کیسه رو پاره کنم یه فکری زد تو سرم و یه دفعه
ایزی ایزی تامام تامام 😌
یه رمان ایرانیم میزارم
از این رمانم حمایت کنید گایز💌
ایزی ایزی تامام تامام 😌
یه رمان ایرانیم میزارم
از این رمانم حمایت کنید گایز💌
۶.۶k
۰۷ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.