پارت سه

رایا+, ری٫،اما@ نورمن#
البته یادم بمونه
+,ببخشید اما من قصد ناراحت کردن کسی رو ندارم فقط دلم میخواد بمیرم و راحت شم این زندگی واقعن آزارم میده 🥲 احساس میکنم نباشم بهتره🤌🏼🙂 *نویسنده هیچ کدام از حرف هارا دروغ نمی‌گوید*
ری اندر ذهن
آخه تو به این خوشگلی،تو به این ماهیی,چرا باید بمیری ؟ چرا باید اذیتت کنن؟ من برم بهشون بگم بخور- (نویسنده قفلی زده رو بخورش) یادم باشه لحنش رو بگم )))
همون حالت بودن که اما رفت و رایا رو بغل کرد🫂🦋👉
و نشستن زمین تو حالت بغل همون زانو زدن؛/
رایا دامن پوشیده بود مثل همه دخترای دیگه،وقتی نسشت و کمی دامنش بالا رفت جای زخم های که خودتون میدونید واسه چیه دیده شد روی رون پاش🔪🤏
که تا اما خواست حرف بزنه رایا خودش رو درست کرد
بعد اما گفت
@رایا من نمی‌دونم زندگی بقیه برات مهمه یا نه !ولی ما اینجا همه با هم دوستیم و همه هم دیگه رو دوست داریم ،و برای هم ارزشمندیم،بچه ها هم باهات خوبن🥳🦋
#اما راست میگه رایا
-پاشو‌ رایاا بلند شید بچه ها،باید بریم
+درسته شما همتون مهربونیت🐾🫂و من کمک میکنم فرار کنید چون همه راه ها رو بلدم،نمیزارم دیگه کسی بمیره حداقل از لج راتری این کار رو میکنم🔪🤏🤌🏼
رفتن خوابیدن تو هم برو بخاب📿🫂🗿
پارت بعدی تو راهه