پارت ۴ فیک جونگ کوک
صبح
از زبان ا/ت
(بیدار شدم رفتم صورتم رو شستم و اومدم پیش کوک دلم براش میسوخت از بچگی سختی کشده بود ولی دیگه باید درست زندگی کنه مم کمکش میکنم رفتم بیدارش کنم که دارو بخوره که زود تر خوب بشه ولی خیلی کیوت خوابیده بود دلم نمیومد بیدارش کنم و همین کارم کردم رفتم میز صبحونه رو چیدم و بعدش دیدم کوک داره میاد ولی رنگش زرد شده بود و نگران شدم بعد از اینکه اومد و نشت پشت میز که دیدم داره سرفه میکنه ب اول بهش دارو دادم و گفتم بعدش صبحونه بخوره)
+اینا رو بخور تا حالت خوب بشه
_مرسی چرا انقدر نگران منی ؟؟
+ها؟ منظورت چیه؟؟
_چرا همش مراقبمی مثل دیشب که داشتی تبم رو میاوردی پایین یا الان تا دیدی سرفه میکنم اومدی بهم دارو دادی
+چون ی حس خوبی نسبت بهت دارم تو خیلی مهربونی و از رفتارت خوشم اومد و بخاطر همین دیدم دیشب چقدر حالت بده خیلی ناراحت شدم و الانم دلم میخواد کاری کنم که حالت خوب بشه
ساعت ۵(۶ساعت بعد)
دینگ دینگ (صدای در خونه)
+من میرم باز میکنم
_باشه
+بله.ه (درو بست) اون عوضی اینجا چیکار داره
_چیشده ؟؟ کی بود؟؟ (رفت پیشش)
............+
_ا/ت کی بود ؟؟
+ب..براد..برادر.. نا...ناتن...ناتنیم
_اون اینجا چی کار میکنه ؟؟مگه نگفتی رفته امریکا؟
+چ..چرا ..و..ولی....ن.نم...نمی..... نمیدونم ک...کی..او...آمده.. س...سئو..ل
_خیل خوب پاشو برو ی لباس خوب بپوش برای بار
+چ.چی ؟ الان ..م..میخوای...بری ..بار
_نه تو باید خودت و جای دوست دخترم جا بزنی باشه؟
+ب..باشه.. ولی ..بلایی سر خودت نیار
_باشه حالا پاشو برو حاضر شو
از زبان جونگ کوک
(رفتم ی دست کت و شلوار که تو اتاق بود پوشیدم و اومدم بیرون وقتی ا/ت اومد خیلی تعجب کردم ی آرایش متوسط کرده بود و ی لباس باز و جذب پوشیده بود نمیدونم چرا ولی یهو زبان قلبم رفت بالا بهش گفتم) _میدونم شاید اینجوری معذب باشی ولی بهت قول میدم از مراقبت کنم
+مرسی
_میشه لطفا دستتو تو دستم حلقه کنی
+چرا؟
_برای اینکه برادر ناتنیت بهمون شک نکنه
+باشه
(رفتن بیرون خونه)
_عزیزم بریم کدوم بار ؟
+همونی که اونجاس (ادرسش)
_باشه عزیزم
برادر ناتنی:به به چشم و دلم روشن
+تو اینجا چیکار میکنی
_این کیه
+همون برادر ناتنیم که رفته بود آمریکا
_پس ایشون برادر ناتنیه زندگیمه
برادر ناتنی:تو دیگه کدوم خری باشه
(قصد توهین ندارم فقط برای جذاب شدن داستان گفتم)
+حرف دهنتو بفهم دوست پسرمه مشکلی هست ؟؟
برادر ناتنی:آره هست (زد در گوش ا/ت)
_به زندگیم تجاوز میکنی بهش تیکه میندازی بهم فوش میدی از همه بد تر جلو چشام میزنی تو گوشش عوضی
(جونگ کوک در حال زدن برادر ناتنی ا/ت)
_اشغال کثافت عوضی
اگر ی بار دیگه بیای این طرف ها من میدونم و تو فهمیدی (با داد)
از زبان ا/ت
(بیدار شدم رفتم صورتم رو شستم و اومدم پیش کوک دلم براش میسوخت از بچگی سختی کشده بود ولی دیگه باید درست زندگی کنه مم کمکش میکنم رفتم بیدارش کنم که دارو بخوره که زود تر خوب بشه ولی خیلی کیوت خوابیده بود دلم نمیومد بیدارش کنم و همین کارم کردم رفتم میز صبحونه رو چیدم و بعدش دیدم کوک داره میاد ولی رنگش زرد شده بود و نگران شدم بعد از اینکه اومد و نشت پشت میز که دیدم داره سرفه میکنه ب اول بهش دارو دادم و گفتم بعدش صبحونه بخوره)
+اینا رو بخور تا حالت خوب بشه
_مرسی چرا انقدر نگران منی ؟؟
+ها؟ منظورت چیه؟؟
_چرا همش مراقبمی مثل دیشب که داشتی تبم رو میاوردی پایین یا الان تا دیدی سرفه میکنم اومدی بهم دارو دادی
+چون ی حس خوبی نسبت بهت دارم تو خیلی مهربونی و از رفتارت خوشم اومد و بخاطر همین دیدم دیشب چقدر حالت بده خیلی ناراحت شدم و الانم دلم میخواد کاری کنم که حالت خوب بشه
ساعت ۵(۶ساعت بعد)
دینگ دینگ (صدای در خونه)
+من میرم باز میکنم
_باشه
+بله.ه (درو بست) اون عوضی اینجا چیکار داره
_چیشده ؟؟ کی بود؟؟ (رفت پیشش)
............+
_ا/ت کی بود ؟؟
+ب..براد..برادر.. نا...ناتن...ناتنیم
_اون اینجا چی کار میکنه ؟؟مگه نگفتی رفته امریکا؟
+چ..چرا ..و..ولی....ن.نم...نمی..... نمیدونم ک...کی..او...آمده.. س...سئو..ل
_خیل خوب پاشو برو ی لباس خوب بپوش برای بار
+چ.چی ؟ الان ..م..میخوای...بری ..بار
_نه تو باید خودت و جای دوست دخترم جا بزنی باشه؟
+ب..باشه.. ولی ..بلایی سر خودت نیار
_باشه حالا پاشو برو حاضر شو
از زبان جونگ کوک
(رفتم ی دست کت و شلوار که تو اتاق بود پوشیدم و اومدم بیرون وقتی ا/ت اومد خیلی تعجب کردم ی آرایش متوسط کرده بود و ی لباس باز و جذب پوشیده بود نمیدونم چرا ولی یهو زبان قلبم رفت بالا بهش گفتم) _میدونم شاید اینجوری معذب باشی ولی بهت قول میدم از مراقبت کنم
+مرسی
_میشه لطفا دستتو تو دستم حلقه کنی
+چرا؟
_برای اینکه برادر ناتنیت بهمون شک نکنه
+باشه
(رفتن بیرون خونه)
_عزیزم بریم کدوم بار ؟
+همونی که اونجاس (ادرسش)
_باشه عزیزم
برادر ناتنی:به به چشم و دلم روشن
+تو اینجا چیکار میکنی
_این کیه
+همون برادر ناتنیم که رفته بود آمریکا
_پس ایشون برادر ناتنیه زندگیمه
برادر ناتنی:تو دیگه کدوم خری باشه
(قصد توهین ندارم فقط برای جذاب شدن داستان گفتم)
+حرف دهنتو بفهم دوست پسرمه مشکلی هست ؟؟
برادر ناتنی:آره هست (زد در گوش ا/ت)
_به زندگیم تجاوز میکنی بهش تیکه میندازی بهم فوش میدی از همه بد تر جلو چشام میزنی تو گوشش عوضی
(جونگ کوک در حال زدن برادر ناتنی ا/ت)
_اشغال کثافت عوضی
اگر ی بار دیگه بیای این طرف ها من میدونم و تو فهمیدی (با داد)
۸۲.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.