دبیرستان پردردسر۸
ویو کوک
وقتی وارد اتاق شدیم دیدم 2تا مرد سریع پریدن بغل ات واقعا عصبانی شدم ولی به روی خودم نیوردم و بلاخره ات رفت سر بحث تتو که ات گفت کدومتون تتوی منو میزنید که من دیگه امپرم زد بالا مگه قرار بود ایتا تتوی اتو بزنند؟ ........ وای خدای من من دیگه نمیتونم که دوباره ات گفت اوپا مگه یادت رفته خودت تتوی وسط سین..مو زدی؟ ..........وای خدا من دیگه اون لحظه دلم میخواست پسررو بزنم به چه حقی سین...ه ی اتو دیده! وای کثاف....ت حتما بهش دستم زده .....وای خدا من الان دیوونه میشم به چه جرعتی به سی...نه ی اته من دست زده؟ .... اوه مای گاد دیگه داشتم باهاش کنار میومدم که ات لباسشو داد بالا وای خدای من الان پسره داره سین...ه های اتو میبینه؟ وایییییییییییییییییییییییییییی من دیگه نمیتونم ولی به زور تحمل کردم که دیگه تموم شد و من و جیمین نوبتمون شد منم رفتم یه تتو زدم { بچه ها از بین تتو های کوک هرکدومو دوست داشتید بجز دستش که مثلا انگشتش و روی دستش انتخاب کنید}
ویو ات
تتوم که تموم شد من و لونا رفتیم بشینیم که کوک و جیمی طرحشونو بزنن تقریبا 5 دیقه گذشته بود که گوشیم زنگ خورد و دستیارم بود جوابشو دادم:
{بچه ها به دستیار میگم د.ر}
د.ر:سلام خانمه کیم
من: سلام چی شده:
د.ر: خانم بار هامونو دزدیدن
من هم از جام بلند شدم و بلند گفتم :چی؟؟؟؟ چطوری؟؟؟ کی؟؟؟
د.ر:خانم لطفا ارامشتون رو حفظ کنید اقای چا اون وو هم اینجا هستند نظرتون چیه بیاین انبار تا باهم اینجا در ارامش حرف بزنیم؟
من هم ی نفسه عمیق کشیدم و گفتم: اوکی میام بهتره تا قبله اینکه بیام توضیهاتونو اماده کنید. بعد تماسو قطع کردم و گفتم: لونا من میرم تو هم با جیمین اینا برو خونشون من میام میبرمت بدونه اینکه
فرصتی بهش بدم از در زدم بیرون
شرط ها:
همون پارته قبل
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم حالم خوب نبود😢😢
بای❤️❤️
وقتی وارد اتاق شدیم دیدم 2تا مرد سریع پریدن بغل ات واقعا عصبانی شدم ولی به روی خودم نیوردم و بلاخره ات رفت سر بحث تتو که ات گفت کدومتون تتوی منو میزنید که من دیگه امپرم زد بالا مگه قرار بود ایتا تتوی اتو بزنند؟ ........ وای خدای من من دیگه نمیتونم که دوباره ات گفت اوپا مگه یادت رفته خودت تتوی وسط سین..مو زدی؟ ..........وای خدا من دیگه اون لحظه دلم میخواست پسررو بزنم به چه حقی سین...ه ی اتو دیده! وای کثاف....ت حتما بهش دستم زده .....وای خدا من الان دیوونه میشم به چه جرعتی به سی...نه ی اته من دست زده؟ .... اوه مای گاد دیگه داشتم باهاش کنار میومدم که ات لباسشو داد بالا وای خدای من الان پسره داره سین...ه های اتو میبینه؟ وایییییییییییییییییییییییییییی من دیگه نمیتونم ولی به زور تحمل کردم که دیگه تموم شد و من و جیمین نوبتمون شد منم رفتم یه تتو زدم { بچه ها از بین تتو های کوک هرکدومو دوست داشتید بجز دستش که مثلا انگشتش و روی دستش انتخاب کنید}
ویو ات
تتوم که تموم شد من و لونا رفتیم بشینیم که کوک و جیمی طرحشونو بزنن تقریبا 5 دیقه گذشته بود که گوشیم زنگ خورد و دستیارم بود جوابشو دادم:
{بچه ها به دستیار میگم د.ر}
د.ر:سلام خانمه کیم
من: سلام چی شده:
د.ر: خانم بار هامونو دزدیدن
من هم از جام بلند شدم و بلند گفتم :چی؟؟؟؟ چطوری؟؟؟ کی؟؟؟
د.ر:خانم لطفا ارامشتون رو حفظ کنید اقای چا اون وو هم اینجا هستند نظرتون چیه بیاین انبار تا باهم اینجا در ارامش حرف بزنیم؟
من هم ی نفسه عمیق کشیدم و گفتم: اوکی میام بهتره تا قبله اینکه بیام توضیهاتونو اماده کنید. بعد تماسو قطع کردم و گفتم: لونا من میرم تو هم با جیمین اینا برو خونشون من میام میبرمت بدونه اینکه
فرصتی بهش بدم از در زدم بیرون
شرط ها:
همون پارته قبل
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم حالم خوب نبود😢😢
بای❤️❤️
۴.۳k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.