نمیدونم که کدوم دل منو از یاد تو برد، خاطرات خوبمونو به ت
نمیدونم که کدوم دل منو از یاد تو برد، خاطرات خوبمونو به تن قصه سپرد
نمیدونم با کدوم حرف از من آزرده شدی، با کدوم باد خزونی زرد و پژمرده شدی
که من از فاصله ها دل تنگم، تو با من دورنگی من یکرنگم
که من از دوری تو می میرم، روز و شب با عشق تو در گیرم
مریض عشقم به خدا علاج من محبت، خاطره ای که موند واسم تلخی این رفاقت
ارزش دوست داشتن من دروغ و مکر و حیله بود، دل غریب من و تو مثل دو هم قبیله بود
تو اما با دو رنگیات آتیش به جونم میزنی، نکش منو اسیرتم تویی که دشمن منی
سر به هوایی تو رو به پای عشقت می زارم، کاشکی می شد بیای پیشم تا بال و پر در بیارم
نمی دونم از کدوم جاده باید به شهر عشق تو رسید، با کدوم نقاشی های کودکی طرح چشماتو کشید
نمیدونم با کدوم حرف از من آزرده شدی، با کدوم باد خزونی زرد و پژمرده شدی
که من از فاصله ها دل تنگم، تو با من دورنگی من یکرنگم
که من از دوری تو می میرم، روز و شب با عشق تو در گیرم
مریض عشقم به خدا علاج من محبت، خاطره ای که موند واسم تلخی این رفاقت
ارزش دوست داشتن من دروغ و مکر و حیله بود، دل غریب من و تو مثل دو هم قبیله بود
تو اما با دو رنگیات آتیش به جونم میزنی، نکش منو اسیرتم تویی که دشمن منی
سر به هوایی تو رو به پای عشقت می زارم، کاشکی می شد بیای پیشم تا بال و پر در بیارم
نمی دونم از کدوم جاده باید به شهر عشق تو رسید، با کدوم نقاشی های کودکی طرح چشماتو کشید
۸۲۵
۲۵ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.