ترجمه خطبه 25 نهج البلاغه
ترجمه خطبه 25 نهج البلاغه
(این خطبه را در سال 40 هجری ایراد فرمود که گزارش های پیاپی از شکست یاران امام به کوفه میرسید و عبیدالله بن عباس و سعیدبن نمران ،فرمانداران امام )ع( در یمن از بسربن ابی ارطاه ،شکست خورده به کوفه برگشتند .امام (ع) برای سرزنش یاران جهت کندی و رکود در جهاد ، و مخالفت از دستورهای رهبری ،این خطبه را ایراد فرمود که آخرین سخنرانی امام است.)
1علل شکست ملتها(شکست کوفیان و پیروزی شامیان)
اکنون جز شهر کوفه در دست من باقی نمانده است ،که آن را بگشایم یا ببندم.
ای کوفه ! اگر فقط تو برای من باشی ،آن هم برابر این همه مصیبتها و طوفانها ،چهره ات زشت باد.
به من خبر رسیده که بسربن ارطاه بر یمن تسلط یافته ،به سوگند به خدا که میدانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد.
زیرا آنان در یاری کردن باطل خود وحدت دارند ،و شما در دفاع از حق متفرقید !
شما امام خود را در حق نافرمانی کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند !.
آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتکارید ؛
آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی؛
آنقدر فرومایه اید که اگر من کاسه چوبی آب را به یکی از شما امانت دهم میترسم که بند آن را بدزدید.
(این خطبه را در سال 40 هجری ایراد فرمود که گزارش های پیاپی از شکست یاران امام به کوفه میرسید و عبیدالله بن عباس و سعیدبن نمران ،فرمانداران امام )ع( در یمن از بسربن ابی ارطاه ،شکست خورده به کوفه برگشتند .امام (ع) برای سرزنش یاران جهت کندی و رکود در جهاد ، و مخالفت از دستورهای رهبری ،این خطبه را ایراد فرمود که آخرین سخنرانی امام است.)
1علل شکست ملتها(شکست کوفیان و پیروزی شامیان)
اکنون جز شهر کوفه در دست من باقی نمانده است ،که آن را بگشایم یا ببندم.
ای کوفه ! اگر فقط تو برای من باشی ،آن هم برابر این همه مصیبتها و طوفانها ،چهره ات زشت باد.
به من خبر رسیده که بسربن ارطاه بر یمن تسلط یافته ،به سوگند به خدا که میدانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد.
زیرا آنان در یاری کردن باطل خود وحدت دارند ،و شما در دفاع از حق متفرقید !
شما امام خود را در حق نافرمانی کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند !.
آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتکارید ؛
آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی؛
آنقدر فرومایه اید که اگر من کاسه چوبی آب را به یکی از شما امانت دهم میترسم که بند آن را بدزدید.
۱.۳k
۰۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.