عشق به سبک مافیایی. part end
مینسو : منم همین طور
_ بریم اینا رو بگیریم الان هم رو پاره میکنن
تهیونگ : اره بریم
{ پرش زمانی به بعد از دعوا}
+ وای خدا مُردم جونگ کوک اگه یه دقیقه دیر تر رسیده بودی اینا جرم میدادن
_ قابلی نداشت ..راستی امروز من و پسرا میریم جایی آدرسش رو براتون میفرستم ساعت هشت تو و جونگ کی و مینسو بیاید به این آدرس
+ اوکی ولی برای چی
_ حالا شما بیاید
+ باش
{ پرش زمانی به ساعت هفت}
+ جونگ کی مینسوووو
جونگ کی: چیه چه خبرته
+ مینسو کوش
مینسو: منم اینجام چیه
+ میگم بویید آماده شیم ساعت هشت باید بریم یه جایی که پسرا گفتن
مینسو: کجا
+ منم نمیدونم فقط گفتن بیاید
جونگ کی : اوکی
{ پرش زمانی به بعد از آماده شدنشون}
[ ا.ت ویو ]
آماده شدیم و رفتیم به اون آدرسی که کوک به ما داده بود رسیدیم یه عمارت خیلی بزرگ و قشنگ بود رفتیم توش همه جا تاریک بود هیچی دیده نمیشد که یهو چراغ ها روشن شدن و سه تا ارباب ها از پله با یه تیپ خفن اومدن پایین و جونگ کوک جلو من زانو زد و تهیونگ جلو جونگ کی و اون وو هم جلو مینسو و هر کدومشون یه جعبه انگشتر دستشون بود
_ حاضری مال من بشی پرنسس جئون ؟
تهیونگ: زن من میشی کیم جونگ کی ؟
اون وو: دلبر ناز دلم......اوا ببخشید یه لحظه آهنگ خواندنم گل کرد ،اهم زنم میشی یا زنت بشم ..ام چیره نه زنت بشم ام نه
شوهرم بشی ....اوا جونگ کوک چی باید بگم 😅 ؟
_ اسکول باید بگی زنم میشی
همه : خنده
ا.ت و جونگ کی و مینسو : بله
[ نویسنده ویو ]
پسرا پاشدم و انگشتر رو دست دخترا کردن و بعد هر کدوم هر زوج هم دیگه رو بوسیدن
و با هم ازدواج کردند و تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی کردن
• پایان •
اسلاید دو لباس ا.ت ،مینسو و جونگ کی
اسلاید سه انگشتر ا.ت
اسلاید چهار انگشتر جونگ کی
اسلاید پنج انگشتر مینسو
_ بریم اینا رو بگیریم الان هم رو پاره میکنن
تهیونگ : اره بریم
{ پرش زمانی به بعد از دعوا}
+ وای خدا مُردم جونگ کوک اگه یه دقیقه دیر تر رسیده بودی اینا جرم میدادن
_ قابلی نداشت ..راستی امروز من و پسرا میریم جایی آدرسش رو براتون میفرستم ساعت هشت تو و جونگ کی و مینسو بیاید به این آدرس
+ اوکی ولی برای چی
_ حالا شما بیاید
+ باش
{ پرش زمانی به ساعت هفت}
+ جونگ کی مینسوووو
جونگ کی: چیه چه خبرته
+ مینسو کوش
مینسو: منم اینجام چیه
+ میگم بویید آماده شیم ساعت هشت باید بریم یه جایی که پسرا گفتن
مینسو: کجا
+ منم نمیدونم فقط گفتن بیاید
جونگ کی : اوکی
{ پرش زمانی به بعد از آماده شدنشون}
[ ا.ت ویو ]
آماده شدیم و رفتیم به اون آدرسی که کوک به ما داده بود رسیدیم یه عمارت خیلی بزرگ و قشنگ بود رفتیم توش همه جا تاریک بود هیچی دیده نمیشد که یهو چراغ ها روشن شدن و سه تا ارباب ها از پله با یه تیپ خفن اومدن پایین و جونگ کوک جلو من زانو زد و تهیونگ جلو جونگ کی و اون وو هم جلو مینسو و هر کدومشون یه جعبه انگشتر دستشون بود
_ حاضری مال من بشی پرنسس جئون ؟
تهیونگ: زن من میشی کیم جونگ کی ؟
اون وو: دلبر ناز دلم......اوا ببخشید یه لحظه آهنگ خواندنم گل کرد ،اهم زنم میشی یا زنت بشم ..ام چیره نه زنت بشم ام نه
شوهرم بشی ....اوا جونگ کوک چی باید بگم 😅 ؟
_ اسکول باید بگی زنم میشی
همه : خنده
ا.ت و جونگ کی و مینسو : بله
[ نویسنده ویو ]
پسرا پاشدم و انگشتر رو دست دخترا کردن و بعد هر کدوم هر زوج هم دیگه رو بوسیدن
و با هم ازدواج کردند و تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی کردن
• پایان •
اسلاید دو لباس ا.ت ،مینسو و جونگ کی
اسلاید سه انگشتر ا.ت
اسلاید چهار انگشتر جونگ کی
اسلاید پنج انگشتر مینسو
۴.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.