ات پس برو بخواب فردا با هم میریم شهر بازی
ات پس برو بخواب فردا با هم میریم شهر بازی
میسو: باش
برگردیم به حال
فیلیکس: ات خوبی؟
داری با خودت حرف میزنی
میسو کیه
ات: به میا و جیمین بگو بیان خودتم بیا
فیلیکس: باش
منتظر نشسته بودم تا بچه ها بیان
شراب سرخی رو اوردن برداشتم
و اونام اومدن
ات: باید قضیه ای رو بهتون بگم
جیمین: چیزی شده
ات: آسم ام تموم شد یعنی به طور کامل خوب شدم
جیمین: این خوبه که
ات: اره اما
فیلیکس: اما؟
ات: بخاطر جئون عوضی دو شخصیت شدم یعنی…
میا: دوقطبی¿
ات: دقیقا ازتون میخوام هروقت میسو
میا: اون یکی شخصیت؟
ات: اره اومد حواستون به شرکت باشه اما من یک شخصیت دیگه دارم
میا: بااون اشنایی داریم
ات: نه اون نه
قاتل درونی هروقت کسی رو میک.... شم نزدیک نشین اون کسی رو نمیشناسه
مجری: ات بزرگترین مافیای قرن رو معرفی میکنم
ات: من رفتم
ــــــــــــــــــ........... ـــــــــــــــ................ ـ
رفتم روی استیج به همه خیره شدم وشروع کردم حرف زدن
ات: احتمالا همتون میدونید چرا خونی ام
به دلیل اینکه پلیس ها پشتشون به قاتل ها و مافیا ها گرمه
کاری نمیکنن
میدونم بعضی از شما با پلیس ها در ارتباط هستین
اما چرا جایی رو نمیگردینکسی رو نمیکشین
مرد ها باید زن هارو اذیت کنن به دخترا تون........ کنن اینومیخواین
یکی از شما اینجا از همون مرداس
صدای جیغ یک دختر اومد
ات: نینا
با دو رفتم تا به نینا برسم
در رو باز کردم
مردی داشت به نینا..... میکرد
ات چشاش رنگ خون گرفت
کسی جلو دارش نبود
جونگکوک رفت پیش ات
جیمین: جونگکوک نرو ات شخصیت قاتلش اومده میخوای تو رو هم بکشه
جونگکوک: آسیب میبینه
جیمین: نه حواسش هست بیا عقب زودد
ات در اتاق رو بست
رفت سمت مرد
گردنش رو گرفت و اورد عقب مشت رو خالی کرد توی صورت مرد
ات: با دست خالی میکشمت (داد)
مرد رو انداخت روی زمین فقط مشت میزد.
ات: بار.... دیگه با خواهرم نزدیک شی... میکشمت اوه الان باید بمیری
زندگی برای تو به پایان رسیده
پاهاش رو روی صورت مرد فشار داد(ات بوت داشت)
دندون های مرد شکست
پاش روبا ضرب روی شکم مرد فرو اورد خون بالا اورد و چاقو ش رو وارد بدن مرد کرد
کمک نینا کرد و برد بیرون در باز شد همه ترسیدن
جنازه مرد رودیدن
ات: یه دور دیگ همچین چیزی ببینم همتون رو اتیش میدم (عربده)
لحن حرف زدنش رو اروم کرد
ات: نینا برو پیش ته ته(مهربون)
لحن جدی به خودش گرفت و به تهیونگ گفت
ات: تهیونگ نینا رو دیگه اینجا نیار
جئون: هیچ دختری اینجا دیگ نمیاد
حتی تو
ات: رئیس باند ماه خونی ام نمیشه دخترایی که میتونن از خودشون محافظت کنن میان
ات: حتی تو میا(نگاه ترسناک)
ـــــــــــــــــــــــ....................... ــــــــــــــــ
ات: هرکس دیگه ای اگر توی این جمع به دختری احانت کنه خودش رو جنازه فرض کنه
میسو: باش
برگردیم به حال
فیلیکس: ات خوبی؟
داری با خودت حرف میزنی
میسو کیه
ات: به میا و جیمین بگو بیان خودتم بیا
فیلیکس: باش
منتظر نشسته بودم تا بچه ها بیان
شراب سرخی رو اوردن برداشتم
و اونام اومدن
ات: باید قضیه ای رو بهتون بگم
جیمین: چیزی شده
ات: آسم ام تموم شد یعنی به طور کامل خوب شدم
جیمین: این خوبه که
ات: اره اما
فیلیکس: اما؟
ات: بخاطر جئون عوضی دو شخصیت شدم یعنی…
میا: دوقطبی¿
ات: دقیقا ازتون میخوام هروقت میسو
میا: اون یکی شخصیت؟
ات: اره اومد حواستون به شرکت باشه اما من یک شخصیت دیگه دارم
میا: بااون اشنایی داریم
ات: نه اون نه
قاتل درونی هروقت کسی رو میک.... شم نزدیک نشین اون کسی رو نمیشناسه
مجری: ات بزرگترین مافیای قرن رو معرفی میکنم
ات: من رفتم
ــــــــــــــــــ........... ـــــــــــــــ................ ـ
رفتم روی استیج به همه خیره شدم وشروع کردم حرف زدن
ات: احتمالا همتون میدونید چرا خونی ام
به دلیل اینکه پلیس ها پشتشون به قاتل ها و مافیا ها گرمه
کاری نمیکنن
میدونم بعضی از شما با پلیس ها در ارتباط هستین
اما چرا جایی رو نمیگردینکسی رو نمیکشین
مرد ها باید زن هارو اذیت کنن به دخترا تون........ کنن اینومیخواین
یکی از شما اینجا از همون مرداس
صدای جیغ یک دختر اومد
ات: نینا
با دو رفتم تا به نینا برسم
در رو باز کردم
مردی داشت به نینا..... میکرد
ات چشاش رنگ خون گرفت
کسی جلو دارش نبود
جونگکوک رفت پیش ات
جیمین: جونگکوک نرو ات شخصیت قاتلش اومده میخوای تو رو هم بکشه
جونگکوک: آسیب میبینه
جیمین: نه حواسش هست بیا عقب زودد
ات در اتاق رو بست
رفت سمت مرد
گردنش رو گرفت و اورد عقب مشت رو خالی کرد توی صورت مرد
ات: با دست خالی میکشمت (داد)
مرد رو انداخت روی زمین فقط مشت میزد.
ات: بار.... دیگه با خواهرم نزدیک شی... میکشمت اوه الان باید بمیری
زندگی برای تو به پایان رسیده
پاهاش رو روی صورت مرد فشار داد(ات بوت داشت)
دندون های مرد شکست
پاش روبا ضرب روی شکم مرد فرو اورد خون بالا اورد و چاقو ش رو وارد بدن مرد کرد
کمک نینا کرد و برد بیرون در باز شد همه ترسیدن
جنازه مرد رودیدن
ات: یه دور دیگ همچین چیزی ببینم همتون رو اتیش میدم (عربده)
لحن حرف زدنش رو اروم کرد
ات: نینا برو پیش ته ته(مهربون)
لحن جدی به خودش گرفت و به تهیونگ گفت
ات: تهیونگ نینا رو دیگه اینجا نیار
جئون: هیچ دختری اینجا دیگ نمیاد
حتی تو
ات: رئیس باند ماه خونی ام نمیشه دخترایی که میتونن از خودشون محافظت کنن میان
ات: حتی تو میا(نگاه ترسناک)
ـــــــــــــــــــــــ....................... ــــــــــــــــ
ات: هرکس دیگه ای اگر توی این جمع به دختری احانت کنه خودش رو جنازه فرض کنه
۶.۶k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.