پارت ۴۵
پارت ۴۵
ویو جین
خب راستش میدونم که چیکار کنم باهاش... اون کسی که این کارا رو برای دور کردن ته از کوک انجام میده لونا هست . یه دختری هرزه و به تمام معنا اشغال
هر شب میدیدم که چطوری زیر بقیه داره جون میده . چه دخترش و چه پسرش
حتی انقدری هرزه بازی در میاورد که تو مدرسه هم میدیدیم داره زیر پسرا و دخترای دیگه جون میده....
پس برای همینه که بهش میگم هرزه
و اون کوک رو میخواد ، عمرا اگر بزارم زندگی کوک و تیهونگ رو خراب کنه
تا الانشم اگر نامجون نبود قطعا زندگی رو براش تموم میکردم ، همونجوری که سعی داشت زندگی کوک و تیهونگ رو به گند بکشه ...
اما حالا خوشحالم که نامجون این سری رو باهام موافقت کرد. راستش برامون عجیب نبود که همچین فیلمی رو فرستاده؛ این شاید میتونم بگم بار ۱۸ باشه که میخواد زندگیشون رو خراب کنه و هر سری جلوش رو میگیریم
البته فقط منو نام نبودیم ، بلکه یونمین و جیهوپ و لارا هم کمکمون میکردن
جین : نامی؟
نامجون : بله؟؟
جین : فردا مدرسه جلوی جونگ کوک ، تیهونگ ، شوگا ، جیمین ، جیهوپ میرینیم بهش خب؟
نامجون : اما جونگ کوک و تیهونگ از قضیه لونا خبر ندارن.! مطمئنی باید باشن؟؟
جین : آره ، اینجوری متوجه میشن . اینجوری ته ته هم میفهمه که قضیه چی بوده و کوک هم حالیش میشه..
نامجون : هرچی تو بگی!:)
جین : :))))))
ما هم بعد نوشتن تکالیف و انجام کارامون رفتیم و خوابیدیم
نامجون : آخخخخخ که خیلی خستم و گشنمه
جین : نمیری /: ، همین ۳۰ مین پیش غذا خوردی..
نامجون : دلم غذا نمیخواد
جین : پَ چی؟! |=
که پرید روم و خیمه زد و لباش رو محکم کوبید رو لبام ... واقعا از شدت سریع بودنش تو شک بودم ، که شروع کرد بوسیدن ... منم همراهیش میکردم و دهنم رو باز کردم و اجازه ورود زبونش داخل دهنم رو دادم ، بعد ۱۰ مین از لبام دل کند
جین : آههه نامی بخوابی....آهههههه
با حرفش حرفم نیمه موند
نامجون : اما من هنوزم میخوامت
و دوباره شروع کرد به مکیدن گردنم و مارک کردنش. لذت بخش بود و گاهی اوقات هم درد ناکش میکرد ...
شاید بگم بعد ۴۵ مین بس کرد و دراز کشید و خوابیدیم
جین : خاک تو سرت برینه ، الان فردا با این بدن و صورت کبود چیکار کنم تو مدرسه؟(تند و رپ معروف :/)
نامجون : بگیر بخواب ، در ضمن دوست داشتم ، مال منی ، پس دوباره هم انجام میدم (بم و مهربون)
جین : آیششششش
دروغ میگفتم ، اتفاقا دوست داشتم که این جوری ددی بازی در میاره..
خلاصه بغلش کردم و خوابیدیم..
صبح با سر و صدای نامجون بیدار شدم
نامجون : جیننننننننن(داد)
جین : بلهههههه(داد و خوابالو)
نامجون : پاشووووو دیر شدددددد
جین : مگه ساعت چنده؟(خوابالو)
نامجون : صبح بخیر آقا :| ، دِ پاشو ساعت ۷ شدددددد
سریع پاشدم و رفتم تو دستشویی کارای لازم رو کردم و اومدم بیرون و پریدم سر لباسام و ....
ویو جین
خب راستش میدونم که چیکار کنم باهاش... اون کسی که این کارا رو برای دور کردن ته از کوک انجام میده لونا هست . یه دختری هرزه و به تمام معنا اشغال
هر شب میدیدم که چطوری زیر بقیه داره جون میده . چه دخترش و چه پسرش
حتی انقدری هرزه بازی در میاورد که تو مدرسه هم میدیدیم داره زیر پسرا و دخترای دیگه جون میده....
پس برای همینه که بهش میگم هرزه
و اون کوک رو میخواد ، عمرا اگر بزارم زندگی کوک و تیهونگ رو خراب کنه
تا الانشم اگر نامجون نبود قطعا زندگی رو براش تموم میکردم ، همونجوری که سعی داشت زندگی کوک و تیهونگ رو به گند بکشه ...
اما حالا خوشحالم که نامجون این سری رو باهام موافقت کرد. راستش برامون عجیب نبود که همچین فیلمی رو فرستاده؛ این شاید میتونم بگم بار ۱۸ باشه که میخواد زندگیشون رو خراب کنه و هر سری جلوش رو میگیریم
البته فقط منو نام نبودیم ، بلکه یونمین و جیهوپ و لارا هم کمکمون میکردن
جین : نامی؟
نامجون : بله؟؟
جین : فردا مدرسه جلوی جونگ کوک ، تیهونگ ، شوگا ، جیمین ، جیهوپ میرینیم بهش خب؟
نامجون : اما جونگ کوک و تیهونگ از قضیه لونا خبر ندارن.! مطمئنی باید باشن؟؟
جین : آره ، اینجوری متوجه میشن . اینجوری ته ته هم میفهمه که قضیه چی بوده و کوک هم حالیش میشه..
نامجون : هرچی تو بگی!:)
جین : :))))))
ما هم بعد نوشتن تکالیف و انجام کارامون رفتیم و خوابیدیم
نامجون : آخخخخخ که خیلی خستم و گشنمه
جین : نمیری /: ، همین ۳۰ مین پیش غذا خوردی..
نامجون : دلم غذا نمیخواد
جین : پَ چی؟! |=
که پرید روم و خیمه زد و لباش رو محکم کوبید رو لبام ... واقعا از شدت سریع بودنش تو شک بودم ، که شروع کرد بوسیدن ... منم همراهیش میکردم و دهنم رو باز کردم و اجازه ورود زبونش داخل دهنم رو دادم ، بعد ۱۰ مین از لبام دل کند
جین : آههه نامی بخوابی....آهههههه
با حرفش حرفم نیمه موند
نامجون : اما من هنوزم میخوامت
و دوباره شروع کرد به مکیدن گردنم و مارک کردنش. لذت بخش بود و گاهی اوقات هم درد ناکش میکرد ...
شاید بگم بعد ۴۵ مین بس کرد و دراز کشید و خوابیدیم
جین : خاک تو سرت برینه ، الان فردا با این بدن و صورت کبود چیکار کنم تو مدرسه؟(تند و رپ معروف :/)
نامجون : بگیر بخواب ، در ضمن دوست داشتم ، مال منی ، پس دوباره هم انجام میدم (بم و مهربون)
جین : آیششششش
دروغ میگفتم ، اتفاقا دوست داشتم که این جوری ددی بازی در میاره..
خلاصه بغلش کردم و خوابیدیم..
صبح با سر و صدای نامجون بیدار شدم
نامجون : جیننننننننن(داد)
جین : بلهههههه(داد و خوابالو)
نامجون : پاشووووو دیر شدددددد
جین : مگه ساعت چنده؟(خوابالو)
نامجون : صبح بخیر آقا :| ، دِ پاشو ساعت ۷ شدددددد
سریع پاشدم و رفتم تو دستشویی کارای لازم رو کردم و اومدم بیرون و پریدم سر لباسام و ....
۱.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.