بعد از عروسی
بعد از عروسی
ا. ت
توی راه به خانه ای کوک و میسو بودیم که تهیونگ گفت ا. ت واقعا مطمئن هستی که می خواهی بریم اخه
ت. ت: تهیونگ ام کوک برای من تموم شده رفته
تهیونگ که برای اولین بار بود که لفظ (تهیونگ ام ♡) رو از دهن ا. ت شنیده بود با یک دل ضعف ه راهش ادامه داد
خانه ای کوک
ا. ت
کوک با مین سو به اوتاق خواب رفته بود برای هجله اماده شده بود اولش فکر کردم که کاری به ندارند ولی با صدای اه مینسو فهمیدی که شب سختی رو داره
کوک
همین که داخل اتاق شدم با داغی بدنم و بزرگ شدن ع*ضوم فهمیدم که تح*ریک شدم و به سمت مینسو رفتم روی تخت خوابوندمش و روش دراز کشیدم که (اسمات داخل پیج فیک)
ا. ت
توی راه به خانه ای کوک و میسو بودیم که تهیونگ گفت ا. ت واقعا مطمئن هستی که می خواهی بریم اخه
ت. ت: تهیونگ ام کوک برای من تموم شده رفته
تهیونگ که برای اولین بار بود که لفظ (تهیونگ ام ♡) رو از دهن ا. ت شنیده بود با یک دل ضعف ه راهش ادامه داد
خانه ای کوک
ا. ت
کوک با مین سو به اوتاق خواب رفته بود برای هجله اماده شده بود اولش فکر کردم که کاری به ندارند ولی با صدای اه مینسو فهمیدی که شب سختی رو داره
کوک
همین که داخل اتاق شدم با داغی بدنم و بزرگ شدن ع*ضوم فهمیدم که تح*ریک شدم و به سمت مینسو رفتم روی تخت خوابوندمش و روش دراز کشیدم که (اسمات داخل پیج فیک)
۱.۵k
۲۲ آبان ۱۴۰۳