خوشحالم پیدات کردم 8

سوھو به شوخی گفت :
اوهوی
یونا با اته من درست حرف بزنا

ات از قصد با کیوتی چندش آوری گفت:
کامساهامنیدا اوپا

و بعد ۳ تاشون زدن زیر خنده

ات:من موندم
ما چه جور انقد خوشحالیم وقتی که قراره بریم تو جهنمم

سوهو دستش رو
انداخت دور گردن ات و یونا بعد گفت: چون ما همدیگه رو داریم

ات و یونا: موافقم

همون موقع صدای خدمتکار اومد که
گفت: همه بیاین
لباس ها تون رو بگیرید و بیاید ناهارتون رو بخورید و برید حموم و بعد لباس
های نو تون رو بپوشید که با اون برید خونه ی ارباب هاتون، همه رأس ساعت
۱۷ دم در باشید هر وسیله ای هم که میخواید ببرید بیشتر از یه کیف نشه

بچه های ۱۸ ساله: چشم

و بعد رفتن ناهارشون رو خوردن و سر ناهار در مورد ارباب هاشون حرف زدن و بعد تمام کارهایی رو که خدمتکار
گفت رو انجام دادن و وسایلشون رو جمع کردن و رفتن دم در وایسادن

#شوگا
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜