بخش دوم پارت ۱۸ فیک تهکوک
[فلش بک فردا صبح زود]
ویو کوک
از خواب پاشدم ته تو بغلم خوابیده بود ....چقدر دلم برای این لحظه و این احساس و این بشر تنگ شده بود
دیروز به زور راضیم کرد که بیارمش خونه و منم قبول کردم ....وایسااااا....ساعت چنده ؟....۱۱/۳۰...هممممم
_تهیونگییییی
+............
_تهیونگاااااا
+...........
_تهیونگگگگ
+هممممم
_پاشو از خواب بسههه چقدر میخوابی
+نمیخواممممم
_پاشو ی چیزی بخور بعد بخواب
لباشو غنچه کرد ..... فهمیدم چی میخواد
_بعد از صبحونت بهت میدم .....
و از اتاق رفتم بیرون که ۵ مین بعد اومد پایین
_صبح زیبای خرس عسلیم بخیرررررر....!
+صبح زیبای بانیییییییممممممم بخیررر
_همممممم......بشین...شروع کنیم.....
[۱۰ مین بعد]
+من صبحونم تموم شد ....ممنون
_:)نوشجونت
+:)
شروع کردم به خوردن قهوم که ته اومد و صندلیم و کشید عقب و رو پام نشست و
+و بیبی که همچنان این لبارو میخواد...!
_هممممم ولی الان دارم قهوه میخورم
+مهم نییی....!
و لباشو چسبوند به لبام و
[۱۰ مین بعد ]
+قهوه میخوردی ولی لبات به شیرینی عشق بود....
[منم از اینا میخوامممممم😭😭😂😂😂]
بلند شد که برگرده تو اتاق
_بیب...؟
+جونم؟!
_هیچی برو .
+خب بگو دیگه.....
_شب سختی در انتظارته....
+همممم مشتاقانه منتظرشم.....
خب برید خوش باشید ببینید من چقدر خوبم ساعت ۳ نصف شب اینو تموم کردم
شرایط پارت بعد
۳۵ لایک ۳۵ کامنت...:)
فالو فراموش نشه
هعییییی خستمهههههعععع
ویو کوک
از خواب پاشدم ته تو بغلم خوابیده بود ....چقدر دلم برای این لحظه و این احساس و این بشر تنگ شده بود
دیروز به زور راضیم کرد که بیارمش خونه و منم قبول کردم ....وایسااااا....ساعت چنده ؟....۱۱/۳۰...هممممم
_تهیونگییییی
+............
_تهیونگاااااا
+...........
_تهیونگگگگ
+هممممم
_پاشو از خواب بسههه چقدر میخوابی
+نمیخواممممم
_پاشو ی چیزی بخور بعد بخواب
لباشو غنچه کرد ..... فهمیدم چی میخواد
_بعد از صبحونت بهت میدم .....
و از اتاق رفتم بیرون که ۵ مین بعد اومد پایین
_صبح زیبای خرس عسلیم بخیرررررر....!
+صبح زیبای بانیییییییممممممم بخیررر
_همممممم......بشین...شروع کنیم.....
[۱۰ مین بعد]
+من صبحونم تموم شد ....ممنون
_:)نوشجونت
+:)
شروع کردم به خوردن قهوم که ته اومد و صندلیم و کشید عقب و رو پام نشست و
+و بیبی که همچنان این لبارو میخواد...!
_هممممم ولی الان دارم قهوه میخورم
+مهم نییی....!
و لباشو چسبوند به لبام و
[۱۰ مین بعد ]
+قهوه میخوردی ولی لبات به شیرینی عشق بود....
[منم از اینا میخوامممممم😭😭😂😂😂]
بلند شد که برگرده تو اتاق
_بیب...؟
+جونم؟!
_هیچی برو .
+خب بگو دیگه.....
_شب سختی در انتظارته....
+همممم مشتاقانه منتظرشم.....
خب برید خوش باشید ببینید من چقدر خوبم ساعت ۳ نصف شب اینو تموم کردم
شرایط پارت بعد
۳۵ لایک ۳۵ کامنت...:)
فالو فراموش نشه
هعییییی خستمهههههعععع
۱۵.۰k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.