P13
P13
$ استاد حالتون خوبه ؟
الیزا که تو فکر بود یک دفعه به خودش اومد : اوه خوبم . قطعتو تموم کردی ؟
$ بله استاد . چند دقیقه ای هست که دارم صداتون میکنم .
الیزا لبخندی زد و دستشو رو کلاویه های پیانو گذاشت : ببخشید ذهنم خیلی درگیر بود.
نگاهی به ساعت انداخت و گفت : کلاست تموم شده میتونی بری .
دختر کتاب های نتشو برداشت و تشکر کرد و از کلاس بیرون رفت .
الیزا هم وسایلشو جمع کرد و به سمت خونه حرکت کرد. ذهنش تمام مدت درگیر اون بوسه ی کوتاهش با تهیونگ بود. لبخند بزرگی روی لباش نشست: چی میشد اگه تهیونگ توی دنیای ما هم بود ؟
انقدر فکر کرد که نفهمید کی رسیده خونه. لباسشو عوض کرد و به سمت پیانوش رفت و شروع کرد به نواختن. چشم هاشو بست و تصور کرد که در دشتی پر از گل همراه با شاهزاده ای اهل کره می رقصید.به ساعت نگاه کرد . ۱۰ شب بود . کتاب رو برداشت و زیر لب گفت: شاهزاده من اومدم ..........
لایک و کامنت یادتون نره 💖💖
پارت بعدی رو امروز میزارم .
ضمنا برای فیک جدید هم آماده باشید 💖💖
$ استاد حالتون خوبه ؟
الیزا که تو فکر بود یک دفعه به خودش اومد : اوه خوبم . قطعتو تموم کردی ؟
$ بله استاد . چند دقیقه ای هست که دارم صداتون میکنم .
الیزا لبخندی زد و دستشو رو کلاویه های پیانو گذاشت : ببخشید ذهنم خیلی درگیر بود.
نگاهی به ساعت انداخت و گفت : کلاست تموم شده میتونی بری .
دختر کتاب های نتشو برداشت و تشکر کرد و از کلاس بیرون رفت .
الیزا هم وسایلشو جمع کرد و به سمت خونه حرکت کرد. ذهنش تمام مدت درگیر اون بوسه ی کوتاهش با تهیونگ بود. لبخند بزرگی روی لباش نشست: چی میشد اگه تهیونگ توی دنیای ما هم بود ؟
انقدر فکر کرد که نفهمید کی رسیده خونه. لباسشو عوض کرد و به سمت پیانوش رفت و شروع کرد به نواختن. چشم هاشو بست و تصور کرد که در دشتی پر از گل همراه با شاهزاده ای اهل کره می رقصید.به ساعت نگاه کرد . ۱۰ شب بود . کتاب رو برداشت و زیر لب گفت: شاهزاده من اومدم ..........
لایک و کامنت یادتون نره 💖💖
پارت بعدی رو امروز میزارم .
ضمنا برای فیک جدید هم آماده باشید 💖💖
۱۰.۲k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.