چویا £
چویا £
فعودور€
در این داستان چویا دختره و این هم یکی از درخواستای فالورامه و هنتایه و ۵پارته
€ داشتم میرفتم خونه دوست دخترم چویا تا یکم باهم شیطونی کنیم
€ رسیدم سلام خوشمل ددی من اومدم
£ سلام ددی مهلبونمممم
€امشب یکم شیطونی کنیم
£ باشه
€ برو روی تخت تا بیام
£ اوکی
€ اومدم خب امروز به شانسته که خیلی روی فرمم و میخوام به فا.کت بدم
£ روی تخت بودم دیدم فعودور اومد روم خیمه زد
€ روش خیمه زدم و برشگردوندم و کمرشو بوسه زدم و اونم هی آح و ناله میکرد بعد هم اونمو کردم توی کو.ن.......ش و
فعودور€
در این داستان چویا دختره و این هم یکی از درخواستای فالورامه و هنتایه و ۵پارته
€ داشتم میرفتم خونه دوست دخترم چویا تا یکم باهم شیطونی کنیم
€ رسیدم سلام خوشمل ددی من اومدم
£ سلام ددی مهلبونمممم
€امشب یکم شیطونی کنیم
£ باشه
€ برو روی تخت تا بیام
£ اوکی
€ اومدم خب امروز به شانسته که خیلی روی فرمم و میخوام به فا.کت بدم
£ روی تخت بودم دیدم فعودور اومد روم خیمه زد
€ روش خیمه زدم و برشگردوندم و کمرشو بوسه زدم و اونم هی آح و ناله میکرد بعد هم اونمو کردم توی کو.ن.......ش و
۲.۰k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.