رمان دنیای من
#رمان #دنیای_من
پارت نهم:
بندرو با موش ابکشیده یکی کرد
خبیث بهم لبخند زد
یعنی میخواسم سر به تنش نباشه
من تو رو ادم میکنم حالا ببین
با فکر که به سرم زد لبخندی بهش زدم
با تعجب نگام میکرد
یهو داد زدم
_بابااااااااااااااااااا
بابا_جانمممممممممم
_میگم عصر میری بیرونننننن؟
بابا_اره چطور؟
_نرو
بابا_چرااا؟
_ارین میخواد از نبود شما سوءاستفاده کنه و gf بیاره خونه
تا این و گرفتم ارین چنان چشاش زد بیرون که من باس میرفتم میگرفتمشون
زبونی براش در اوردم و دستم و به نشونه اوکی اوردم بالا و اروم گفتم
_بیه
یعنی خدایی چشاش مثل اینا شده بود که سکترو رد کردن
یهو لبو شد
صدای خنده ی بابا از پایین میومد
_خوردی جوجه هستشم تف کن بیرون من و خیس میکنی؟حالا بیا
ارین و میگی کادر میزدی چیکه نمیزد(کاشونی=قطره)
حقته
از اتاق اومدم بیرون و رفتم اتاق خودم
لباسام و با یه شلوارک مشکی تنگ تا زیر زانو به رنگ مشکی
با یه تاپ اسپرت مشکی نیم تنه عوض کردم
رفتم بیرون
نگام به نرده ها افتاد و چشام برق زد
سوارش شدم و گفتم
_حالا
لیز خوردم و رفتم پایین
_یوهدووووووو
به اخرش که رسیدم پریدم پایین
سرم و بر گردوندم......
یعنی ادم شیر موز از سر افتابه بخوره اینجور ضایع نشه
اومدم مثلا تیپ بزنم
اما با دیدن افراد روبروم بدتر از این نمیتونستم ضایع شم
.....
...........
نظربدین❤
پارت نهم:
بندرو با موش ابکشیده یکی کرد
خبیث بهم لبخند زد
یعنی میخواسم سر به تنش نباشه
من تو رو ادم میکنم حالا ببین
با فکر که به سرم زد لبخندی بهش زدم
با تعجب نگام میکرد
یهو داد زدم
_بابااااااااااااااااااا
بابا_جانمممممممممم
_میگم عصر میری بیرونننننن؟
بابا_اره چطور؟
_نرو
بابا_چرااا؟
_ارین میخواد از نبود شما سوءاستفاده کنه و gf بیاره خونه
تا این و گرفتم ارین چنان چشاش زد بیرون که من باس میرفتم میگرفتمشون
زبونی براش در اوردم و دستم و به نشونه اوکی اوردم بالا و اروم گفتم
_بیه
یعنی خدایی چشاش مثل اینا شده بود که سکترو رد کردن
یهو لبو شد
صدای خنده ی بابا از پایین میومد
_خوردی جوجه هستشم تف کن بیرون من و خیس میکنی؟حالا بیا
ارین و میگی کادر میزدی چیکه نمیزد(کاشونی=قطره)
حقته
از اتاق اومدم بیرون و رفتم اتاق خودم
لباسام و با یه شلوارک مشکی تنگ تا زیر زانو به رنگ مشکی
با یه تاپ اسپرت مشکی نیم تنه عوض کردم
رفتم بیرون
نگام به نرده ها افتاد و چشام برق زد
سوارش شدم و گفتم
_حالا
لیز خوردم و رفتم پایین
_یوهدووووووو
به اخرش که رسیدم پریدم پایین
سرم و بر گردوندم......
یعنی ادم شیر موز از سر افتابه بخوره اینجور ضایع نشه
اومدم مثلا تیپ بزنم
اما با دیدن افراد روبروم بدتر از این نمیتونستم ضایع شم
.....
...........
نظربدین❤
۳.۷k
۰۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.