یه دیوونه دنبالم کرده(𝙿𝙰𝚁𝚃𝟷)(فصل دوم)

اتاق مشترکمون بودم، حس و حال جدیدی برام داشت، چند سال داخل خونه ی کوچیک نقلی ای زندگی کردم و بازم به امارت برگشتم، به سرعت به اطرافم نگاه کردم جونگکوک نبود، وقتی نگاهم رو به پنجره دادم هوا نارنجی، بنفش بود، از قرار معلوم غروب شده بود.
_جونگکوک یعنی کجاس؟(بر میگرده سمت در)
پتوی طوسی رنگ نرم و گرم رو کنار زدم و آروم پاهام رو به روی پارکت های سرد و خشک گذاشتم با اولین قدم خودم رو به جلوی راه دادم که حاله ی دردی رو دور شکمم حس کردم، جونگکوک رو زیر لبم فش دادم همش تقصیر اون بود، عوضیه جذابببببب!
خودم رو به جلوی آینه قدی رسوندم و قد کوتاهم رو جلوی آینه در نظر گرفتم، وقتی به پایین تنم دقت کردم چشمم به خونی افتاد که روی شلوارک دیده میشد، ایندفعه خودم رو لعنت فرستادم، آروم به سمت دستشویی داخل راه افتادم، وقتی رفتم داخل دستشویی با دیدن یه بسته پد بهداشتی نفس راحتی کشیدم.
بعد از 10 دقیقه بعد از عملیات(همه ی دخترا می‌دونن عملیات چیه و منم همیشه در گیرشم 😑) و شستن لباس خونی و عوض کردن شلوارم به سمت تخت رفتم و کل رو تختی، پارچه ی تخت، همینطور کوسن ها و و بالشت هارو از روی تخت و برداشتم، با گشتن کمد کشویی طوسی رنگ، با پیدا کردن رو تختی، کوسن، پارچه ی تخت و یه خز مشکی برداشتم، کل این چیز های که برداشتم رنگشون کرمی، قهوه ای بود.

.

#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
اینم از فصل دوم، برید حالش رو ببرید....
حالا هنور هست...