پارت۲....
رفتم سمتشونو گفتم: به چه حقی به دوست دختر بقیه نزدیک میشی؟
پسره برگشت نگام کرد پوزخند زد گفت: دوست دخترته؟ باید مراقبش باشی چون اگ ازش جدا شی تو هوا میزننش چون هم قیافه خوبی داره هم بد
تا خواست جملشو کامل کنه یه مشت زدم تو صورتشو باهاش دعوا گرفتم و کتک کاری کردیم ک اومدن جدامون کردن
پسره یه مشت زد بهم و کنار لبم زخم شد! بهتر از این بود ک راجب عشقم حرف بزنه پسره ی ایکبیری
ویو لیا
یه پسری اومد کنار میزمون داشت سعی میکرد مخ منو بزنه یهو نگاهم به جیهوپ افتاد که رگ گردنش باد کرده بود
اومد سمت میز ما و با چیزی ک گفت از تعجب مردم!
بعد از این با پسره گل آویز شد و کتک کاری کردن ک بقیه اومدنو جداشون کردن
پسره ی چندش مشت زده بود بهش و کنار لبش زخم شده بود
تو این فکرا بودم ک مینسو گفت: ای دختر! فک کنم اونم دوست داره وگرنه نمیشه ک آدم بی دلیل رو یکی غیرتی شه
یورا گفت: آره راس میگه! نمیشه ک بی دلیل رو یکی غیرتی شه
یکم بهش فک کردم دیدم دارن راس میگن
گفتم: خب چیکار کنم وقتی نمیتونم بش بگم؟
مینسو گفت خیلی سادست میری جلو جیهوپ کارت دارم و اون چیزیو ک میخوای بهش بگو
گفتم باش
پرش زمانی
به ساعتم نگاه کردم دیدم ۱۱ شبه شتتتتت! کی ساعت انقدر زود گذشت
از بچه ها خداحافظی کردم تا برم
خیابون خلوت بود خیلی
داشتم میرفتم ک یه ماشین جلو پام وایساد
شیشه رو داد پایین جیهوپ بود
بهم گفت: سوار شو
گفتم: نه نمیخواد دستت درد نکنه
گفت:ناز نکن بیا دیر وقته خطرناکه
گفتم: باش
سوار شدم یه سکوت سنگینی بین ما بود ک سکوتو شکست
_:اممم لیا؟
+:بله؟
_:میگم تو دوست پسر داری؟
+: نه چرا؟
_: هیچ همینجوری
آدرس خونه رو پرسید منم بهش آدرسو دادم
رسیدیم پیاده شدم و ازش تشکر کردم کلید و زدم و رفتم تو خونه
رفتم خوابیدم
ویو جیهوپ
خدارو شکر دوست پسر نداره
باید بهش بگم اگ از کافه رد شد بهش میگم یا میرم خونشون...
پسره برگشت نگام کرد پوزخند زد گفت: دوست دخترته؟ باید مراقبش باشی چون اگ ازش جدا شی تو هوا میزننش چون هم قیافه خوبی داره هم بد
تا خواست جملشو کامل کنه یه مشت زدم تو صورتشو باهاش دعوا گرفتم و کتک کاری کردیم ک اومدن جدامون کردن
پسره یه مشت زد بهم و کنار لبم زخم شد! بهتر از این بود ک راجب عشقم حرف بزنه پسره ی ایکبیری
ویو لیا
یه پسری اومد کنار میزمون داشت سعی میکرد مخ منو بزنه یهو نگاهم به جیهوپ افتاد که رگ گردنش باد کرده بود
اومد سمت میز ما و با چیزی ک گفت از تعجب مردم!
بعد از این با پسره گل آویز شد و کتک کاری کردن ک بقیه اومدنو جداشون کردن
پسره ی چندش مشت زده بود بهش و کنار لبش زخم شده بود
تو این فکرا بودم ک مینسو گفت: ای دختر! فک کنم اونم دوست داره وگرنه نمیشه ک آدم بی دلیل رو یکی غیرتی شه
یورا گفت: آره راس میگه! نمیشه ک بی دلیل رو یکی غیرتی شه
یکم بهش فک کردم دیدم دارن راس میگن
گفتم: خب چیکار کنم وقتی نمیتونم بش بگم؟
مینسو گفت خیلی سادست میری جلو جیهوپ کارت دارم و اون چیزیو ک میخوای بهش بگو
گفتم باش
پرش زمانی
به ساعتم نگاه کردم دیدم ۱۱ شبه شتتتتت! کی ساعت انقدر زود گذشت
از بچه ها خداحافظی کردم تا برم
خیابون خلوت بود خیلی
داشتم میرفتم ک یه ماشین جلو پام وایساد
شیشه رو داد پایین جیهوپ بود
بهم گفت: سوار شو
گفتم: نه نمیخواد دستت درد نکنه
گفت:ناز نکن بیا دیر وقته خطرناکه
گفتم: باش
سوار شدم یه سکوت سنگینی بین ما بود ک سکوتو شکست
_:اممم لیا؟
+:بله؟
_:میگم تو دوست پسر داری؟
+: نه چرا؟
_: هیچ همینجوری
آدرس خونه رو پرسید منم بهش آدرسو دادم
رسیدیم پیاده شدم و ازش تشکر کردم کلید و زدم و رفتم تو خونه
رفتم خوابیدم
ویو جیهوپ
خدارو شکر دوست پسر نداره
باید بهش بگم اگ از کافه رد شد بهش میگم یا میرم خونشون...
۱۱.۴k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.