پروانه ی وحشی
پارت ۴
جیهوپ : ادرس خونه رو داره بهش میده....
تهیونگ : اوکی ده دقیقه دیگه میبینمت
جیهوپ : باشه فعلا بای
ات : عشقم کی بود؟
جیهوپ: یکی از دوست های قدیمیم
ات : اسمش چیه؟
جیهوپ : میاد میفهمی
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد
دینگ دونگ ( زنگ خونه حورد )
جیهوپ در رو باز کرد
و سریععع پرید بغل تهیونگ
تهیونگ : وایی چقدر دلم برات تنگ شده بود
ویو راوی
جیهوپ و تهیونگ داشتن صحبت میکردن که یهو ات از طبقه ی بالا اومد پایین و تهیونگ رو دید
انقدر ذوق کرد که حد نداشت سریع از پشت پرید بغل تهیونگ جیهوپ که غیرتی شده بود سریع ات رو از تهیونگ جدا کرد
جیهوپ : وا چرا میپری بغل یه مرد غریبه
ات : اها راستی معرفی نکردم تهیونگ خان برادر بنده هستش هاهاهاهاها ضایع شدی
بعد یهو تهیونگ تعجب کرد گفت ات تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟
ات ماجرا رو تعریف کرد
داشتن صحبت میکردن که گوشی تهیونگ زنگ خورد یکی از دوستلش به مهمونی دعوتش کرد
ات : میشه منم بیام
تهیونگ : اوکی
جیهوپ : ات بدون من جایی نمیری ها گفته باشم
تهیونگ : باشه تو هم بیا
جیهوپ : ادرس خونه رو داره بهش میده....
تهیونگ : اوکی ده دقیقه دیگه میبینمت
جیهوپ : باشه فعلا بای
ات : عشقم کی بود؟
جیهوپ: یکی از دوست های قدیمیم
ات : اسمش چیه؟
جیهوپ : میاد میفهمی
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد
دینگ دونگ ( زنگ خونه حورد )
جیهوپ در رو باز کرد
و سریععع پرید بغل تهیونگ
تهیونگ : وایی چقدر دلم برات تنگ شده بود
ویو راوی
جیهوپ و تهیونگ داشتن صحبت میکردن که یهو ات از طبقه ی بالا اومد پایین و تهیونگ رو دید
انقدر ذوق کرد که حد نداشت سریع از پشت پرید بغل تهیونگ جیهوپ که غیرتی شده بود سریع ات رو از تهیونگ جدا کرد
جیهوپ : وا چرا میپری بغل یه مرد غریبه
ات : اها راستی معرفی نکردم تهیونگ خان برادر بنده هستش هاهاهاهاها ضایع شدی
بعد یهو تهیونگ تعجب کرد گفت ات تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟
ات ماجرا رو تعریف کرد
داشتن صحبت میکردن که گوشی تهیونگ زنگ خورد یکی از دوستلش به مهمونی دعوتش کرد
ات : میشه منم بیام
تهیونگ : اوکی
جیهوپ : ات بدون من جایی نمیری ها گفته باشم
تهیونگ : باشه تو هم بیا
۴.۱k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.