پيامبر اكرم ص در خانة ام سلمه بود و فرمود كسي نزد من نياي
پيامبر اكرم ص در خانة ام سلمه بود و فرمود كسي نزد من نيايد پس از چند لحظه حسين كه طفل خردسالي بود، نزد پيامبر (ص) رفت ام سلمه نيز به دنبال حسين رفت و او را ديد كه روي سينه پيامبر (ص) نشسته است و پيامبر (ص) هم گريه مي كند و چيزي هم در دست اوست .
پيامبر (ص) به ام سلمه گفت جبرئيل به من خبر داد كه اين طفل كشته مي شود و اين چيزي كه دست من است خاك زميني است كه حسين در آنجا كشته مي شود، آن را نزد خود نگه دار و هر وقت ديدي از آن خون جاري گشت، بدان كه عزيز من كشته شده است .
ام سلمه گفت اي پيامبر از خدا بخواه كه مانع اين كار شود پيامبر فرمود دعا كردم امّا خداوند فرمود حسين منزلتي دارد كه هيچيك از مخلوقين به آن نمي رسد و شيعياني دارد كه اگر شفاعت ديگران را كنند پذيرفته مي شود و مهدي از فرزندان اوست .
خوشا به حال كسي كه از دوستداران و شيعيان حسين باشد به خدا سوگند آنان رستگاران روز قيامتند .
پيامبر (ص) به ام سلمه گفت جبرئيل به من خبر داد كه اين طفل كشته مي شود و اين چيزي كه دست من است خاك زميني است كه حسين در آنجا كشته مي شود، آن را نزد خود نگه دار و هر وقت ديدي از آن خون جاري گشت، بدان كه عزيز من كشته شده است .
ام سلمه گفت اي پيامبر از خدا بخواه كه مانع اين كار شود پيامبر فرمود دعا كردم امّا خداوند فرمود حسين منزلتي دارد كه هيچيك از مخلوقين به آن نمي رسد و شيعياني دارد كه اگر شفاعت ديگران را كنند پذيرفته مي شود و مهدي از فرزندان اوست .
خوشا به حال كسي كه از دوستداران و شيعيان حسين باشد به خدا سوگند آنان رستگاران روز قيامتند .
۴۸۵
۱۱ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.