فیک مربی رقص پارت 5

پرش زمانی به 3ماه بعد
من جیهوپ خیلی رابطمون بهم نزدیکه در حدی که خونه من زندگی میکنه
الان رفته سرکار من باید برم یه جای رفتم بیرون تا پا گذاشتم بارون اومد
همین طور که زیر بارون میرفتم و برگشتم خونه خیس خیس بود رفتم لباسمو عوض کردم موهامو خشک کردم دست به سرم زدم تب داشتم بیخیال خوب میشم میخواستم برم کنترل تلویزیون بگیرم که چشمم سیاهی رفت اوفتاده
از حال رفتم
بیدار شدم روی تخت بیمارستان بودم جیهوپ کنارم نشسته بود و بغض داشت
ا. ت : چرا بغض کردی فدات شم من
جیهوپ؛ : ا. ت خوبی
ا. ت: آره ، چرا بیمارستانیم
جیهوپ: اومدم خونه دیدم رو زمین اوفتادی تب داشتی.
ا. ت: نگران نباش نمردم که سالمه سالمم و یه سرما کوچولو خوردم
پرستار اومد سرمو کند ورفت
دست جیهوپ ویزیته دکتر بود پاشدیم رفتیم داروخونه دارو گرفتیم رفتیم خونه
هنوز بارون میومد
رفتم که شام درست کنم
جیهوپ: ا. ت چیکار میکنی
ا. ت: شام درست میکنم
جیهوپ: نمی خواد برو استراحت کن، خودم درست میکنم
ا. ت: نه خو..
جیهوپ: اصلا حرفش هم نزن
ا. ت:باشه
رفتم دراز کشیدم رو تخت جیهوپ اومد برم فیلم زد آبمیوه و میوه آورد
جیهوپ: آفرین عشقم فیلم ببین
ا. ت: مرسی که کنارم هستی
جیهوپ: من براتو جونمم میدم
ا. ت :💋