تکپارتی درخواستی(شد چند پارتی)
دستات،بدجور درد میکرد اونا دستاتو بسته بودن،دهنتو با چسب بسته بودن روی یه صندلی بودی میتونستی صدای قدم های افرادی رو که بهت نزدیک میشدن بشنویی،چشمات رو بایه پارچه بسته بودن به خاطر همین نمیتونستی ببینیشون،که ی نفر از پشت چشماتو باز کرد نور کور کننده جلوت بود که باعث میشد چشمات درد بگیره و بسوزه،میتونستی نفس شخصی که پشتت بود روی گوشت حس کنی که میگفت:که تو خواهرشی؟هوم؟
۵.۴k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.