فصل ۲ پارت ۵
ساعت ۱ شده بو د میخواستم برم که دکتر آمد
دکتر : خانم کیم اقای جئون جونگ کوک حالشون خوبی نیست دیشب چیزی خوردن ؟
نایون : مشروب خورده
دکتر : ایشون دیگه نباید مشروب بخورن من بهشون چند قرص دادم باید بخورن
نایون : مرسی دکتر
دکتر رفت زنگ زدم به جین
جین : آلو کجایی ؟
نایون : نمی توانم بیام کوک حالش خوب نیست
جین : باشه خدافظ
از زبان کوک
کم کم چشمام رو باز کردم دیدم توی بیمارستانم بلند شدم که دیدم نایون آمد
نایون : چرا بلند میشی استراحت کن تا مرخص بشی
کوک: چی شده
نایون : تو دیده نباید مشروب بخوری
دیدم نایون گریش گرفت
کوک: چیزی نشده که خوب میشم
بعد نایون رو بغل کردم
نایون : من برم دستشویی صورتم رو بشورم
از زبان نایون
رفتم دستشویی
داشتم می آوردم که دیدم یه دختره پیش کوکه خیلی عصبانی شدم رفتم پیش
کوک : بیا
دختر رفت
نایون : اون دختر کی بود ؟ با سردی
کوک : یکی از طرفدارم
دکتر آمد و گفت : شما میتونید برید اینم قرصاتون
کوک : مرسی
رسیدیم خونه رفتم اتاقم در رو بستم رو تختم دراز کشیدم
۵ دقیقه بعد
کوک در اتاقم رو زد
کوک : میتوانم بیام تو
نایون : بیا
کوک : خوبی ؟
نایون : اره خوبم چرا میپرسی ؟
کوک : چون نگرانتم
از زبان کوک
دیدم نایون زد زیر گریه
کوک : چیزی شده ؟ کسی اذیت کرده ؟ ؟
چیزی نگفتم
کوک : چی شدههه ؟
نایون : من احساس میکنم که دیگه منو دوست نداری ( با گریه :
کوک : چرا من دوست دارم یاد هست گفتم من تا ابد عاشقتم
نایون : اره
بعد لبم رو گذاشتم رو لبش
ادامه دارد
حمایت ؟؟
دکتر : خانم کیم اقای جئون جونگ کوک حالشون خوبی نیست دیشب چیزی خوردن ؟
نایون : مشروب خورده
دکتر : ایشون دیگه نباید مشروب بخورن من بهشون چند قرص دادم باید بخورن
نایون : مرسی دکتر
دکتر رفت زنگ زدم به جین
جین : آلو کجایی ؟
نایون : نمی توانم بیام کوک حالش خوب نیست
جین : باشه خدافظ
از زبان کوک
کم کم چشمام رو باز کردم دیدم توی بیمارستانم بلند شدم که دیدم نایون آمد
نایون : چرا بلند میشی استراحت کن تا مرخص بشی
کوک: چی شده
نایون : تو دیده نباید مشروب بخوری
دیدم نایون گریش گرفت
کوک: چیزی نشده که خوب میشم
بعد نایون رو بغل کردم
نایون : من برم دستشویی صورتم رو بشورم
از زبان نایون
رفتم دستشویی
داشتم می آوردم که دیدم یه دختره پیش کوکه خیلی عصبانی شدم رفتم پیش
کوک : بیا
دختر رفت
نایون : اون دختر کی بود ؟ با سردی
کوک : یکی از طرفدارم
دکتر آمد و گفت : شما میتونید برید اینم قرصاتون
کوک : مرسی
رسیدیم خونه رفتم اتاقم در رو بستم رو تختم دراز کشیدم
۵ دقیقه بعد
کوک در اتاقم رو زد
کوک : میتوانم بیام تو
نایون : بیا
کوک : خوبی ؟
نایون : اره خوبم چرا میپرسی ؟
کوک : چون نگرانتم
از زبان کوک
دیدم نایون زد زیر گریه
کوک : چیزی شده ؟ کسی اذیت کرده ؟ ؟
چیزی نگفتم
کوک : چی شدههه ؟
نایون : من احساس میکنم که دیگه منو دوست نداری ( با گریه :
کوک : چرا من دوست دارم یاد هست گفتم من تا ابد عاشقتم
نایون : اره
بعد لبم رو گذاشتم رو لبش
ادامه دارد
حمایت ؟؟
۵.۷k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.