𝐏𝟕

بعد میکاپ..

ا.ت
خیلی خوشگل و کیوت شده بودم..حالا باید موهامو درس کنن..


بعد اینکه موهاشو درست کردن*

موهامم خیلی خوشگل شده بود..بلند شدم و رفتم ب سمت لباس عروس..
دخترایی ک اونجا بودن کمکم کردن تا لباسمو بپوشم..(بعدم کفشاشو پوشید🗿)

ساعتو نگاه کردم..ساعت ۷:۱۵ دقیقه بود..
ب جیمین زنگ زدم ک بیاد دنبالم..


بش زنگ زدم..بعد دوتا بوق برداشت..
مکالمه‌ی ا.ت و جیمین*

ا.ت: الو؟
جیمین:الو سلام ا.ت..
ا.ت:سلام خوبی
جیمین:مرسی
ا.ت: میای دنبالم دیگ؟
جیمین:اره میام..کارت تموم شده؟
ا.ت:اره تموم شده..
جیمین:اوکی الان میام..بای
ا.ت:بای

پایان مکالمه*

ده دقیقه بعد جیمین بم زنگ زد..

جواب دادم..
جیمین:ا.ت من دم در ارایشگام..بیا پایین
ا.ت:اوکی الان میام..
جیمین،:باش

و قط کردم..



ا.ت رفت پایین..


جسمین:تو ماشین منتظر ا.ت بودم ک بیاد پایین..بعد. دو دیقه دیدم ا.ت اومد..
واااایییییی خیلی خوشگل شده بوووووددد
شبیه فرشته ها شده بودد..
نه نه پسر تو نباید عاشق ا.ت بشی..نه نه..


ک ا.ت تومد تو ماشین..
ا.ت:سلام..
جیمین:س..سلام..
ا.ت:تو خوبی؟!
جیمین:اره..خوبم...خیلی خوشگل شدی
ا.ت:مرسی..توهم خیلی جذاب شدی..






شرط نداریم