پارت 4 پیشی کوچولو ی زخمی
#ملودی_کرم_دارد
چویا:گگگگگ
ویو هارونا
وقتی از خواب بیدار شدم چوچو هنوز نیومده بود برای همین رفتم پیش آجوما
هارونا:سلام آجوما
آجوما:سلام دخترم چیزی میخواستی؟
هارونا:چوچو کجاست؟(چشماش و مینالونه)
آجوما:چویا ساما شرکتنیکم دیگه میرسن
هارونا:داری چیکار میکنی؟
آجوما:دارم براتون غذا درست میکنم
هارونا:میشه کمک کنم؟
آجوما:نه عزیزم لازم نیست
هارونا:چرا لازمه من ظرفا رو میشورم
آجوما:چه دختر گلی ممنون
ویو چویا
خسته و کوفته از سر کار برگشتم
چویا:سلام
هارونا:سلام چوچو
چویا:تو اینجا چیکار میکنی؟
هارونا:ار خواب بیدار شدم تو نبودی به آجوما تو غذا درست کردن کمک کردم
هارونا:دختر خوبی بودم؟
چویا:دختر..خوب
*فلش بک*
#ملودی_کرم_دارد
چویا:گگگگگ
ویو هارونا
وقتی از خواب بیدار شدم چوچو هنوز نیومده بود برای همین رفتم پیش آجوما
هارونا:سلام آجوما
آجوما:سلام دخترم چیزی میخواستی؟
هارونا:چوچو کجاست؟(چشماش و مینالونه)
آجوما:چویا ساما شرکتنیکم دیگه میرسن
هارونا:داری چیکار میکنی؟
آجوما:دارم براتون غذا درست میکنم
هارونا:میشه کمک کنم؟
آجوما:نه عزیزم لازم نیست
هارونا:چرا لازمه من ظرفا رو میشورم
آجوما:چه دختر گلی ممنون
ویو چویا
خسته و کوفته از سر کار برگشتم
چویا:سلام
هارونا:سلام چوچو
چویا:تو اینجا چیکار میکنی؟
هارونا:ار خواب بیدار شدم تو نبودی به آجوما تو غذا درست کردن کمک کردم
هارونا:دختر خوبی بودم؟
چویا:دختر..خوب
*فلش بک*
#ملودی_کرم_دارد
۲.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.