پارت۲۱
خطر رفع شد هوفف حالا کورش کجاس
خداکنه رفته باشه خودش اومدم تو خونه که دیدم نیست یه نفس راحت کشیدمو لم دادم رو مبل چشمامو بستم که صدای زنگ گوشيم توجهمو جلب کرد گوشیو برداشتم صدای مامانم پخش شد
-راها کدوم گوری هستی
-خونه یکی از دوستان چطور؟
-زود بیا خونه بابات کارت داره
-هعی نگو بابات بابات بابای من زیر خاکه
-خیل خب بیا خونه کارت داریم
-اوکی اومدم
معلوم نی باز چیشده اه اه
۲۰ دقیقه بعد
زنگو زدم که در فوری باز شد
-بفرما تو دختر قشنگم عزیز بابا
پشمام
-باز چه خوابی برام دیدی ها؟
-با تو خودت میفهمی
اومدم تو خونه که دیدم یه پیر مرد که بهش میخورد ۵۰ سالش باشه رو مبل نشسته بود پس بگو چرا انقدر مهربون شده بود
با تعجب نگاه مامانم کردم که گفت
-دختر قشنگم ما تو لو با این آقا تنها میزاریم صحبت کنید
-مامان تو چرااا تو چرا ؟
-بسه دیگه دختر تو ۲۱ سالته بفهم باید خیلی وقت پیش ازدواج میکردی
-اره ولی نه با یه پیر چلاغ
-درست صحبت کن الانم میشینی قشنگم با شوهرت صحبت میکنی فردا هم عقدت میکنم
-هع به همین خیال باش
از خونه زدم بیرون که صداش اومد
اگه نمیخوای شوهرت بدیم خودت یکیو پیدا میکنی فهمیدی؟ فرصتش با خودت ولی بیشتر از ۸ ماه قبول نیست
بچه نمیخوام مثل رمان قبلی بشه شما هم نگران نباشید ایده های جدیدی واسش دارم
خداکنه رفته باشه خودش اومدم تو خونه که دیدم نیست یه نفس راحت کشیدمو لم دادم رو مبل چشمامو بستم که صدای زنگ گوشيم توجهمو جلب کرد گوشیو برداشتم صدای مامانم پخش شد
-راها کدوم گوری هستی
-خونه یکی از دوستان چطور؟
-زود بیا خونه بابات کارت داره
-هعی نگو بابات بابات بابای من زیر خاکه
-خیل خب بیا خونه کارت داریم
-اوکی اومدم
معلوم نی باز چیشده اه اه
۲۰ دقیقه بعد
زنگو زدم که در فوری باز شد
-بفرما تو دختر قشنگم عزیز بابا
پشمام
-باز چه خوابی برام دیدی ها؟
-با تو خودت میفهمی
اومدم تو خونه که دیدم یه پیر مرد که بهش میخورد ۵۰ سالش باشه رو مبل نشسته بود پس بگو چرا انقدر مهربون شده بود
با تعجب نگاه مامانم کردم که گفت
-دختر قشنگم ما تو لو با این آقا تنها میزاریم صحبت کنید
-مامان تو چرااا تو چرا ؟
-بسه دیگه دختر تو ۲۱ سالته بفهم باید خیلی وقت پیش ازدواج میکردی
-اره ولی نه با یه پیر چلاغ
-درست صحبت کن الانم میشینی قشنگم با شوهرت صحبت میکنی فردا هم عقدت میکنم
-هع به همین خیال باش
از خونه زدم بیرون که صداش اومد
اگه نمیخوای شوهرت بدیم خودت یکیو پیدا میکنی فهمیدی؟ فرصتش با خودت ولی بیشتر از ۸ ماه قبول نیست
بچه نمیخوام مثل رمان قبلی بشه شما هم نگران نباشید ایده های جدیدی واسش دارم
۱.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.