PART 6
♡My Wrong♡
ا/ت این دوروز فقط خدمت کاری می کردو جونگکوک رو تو این دوروز ندید جز صبحا که برای صبحا صبحونه براش درست میکرد
امروز قراره سوهو و جونگکوک همو ملاقات کنن
جونگکوک رفت پیش اجوما و گفت مایا بیاد همراهش که آجوما گفت مایا نیومده و کارداشت
+ خب پس بگو یه خدمت کار بیاد
آجوما ) بله آرباب
(بچه ها مایا کسی هست که دنبال کوک میره و بهش آب و عرقش رو پاک میکنه از لین کارا )
ویوی جونگکوک
لباسم رو پوشیدم کت و شلوار سیاه
تهیونگ منتظرم بود دم عمارت
رفتم پایین که خدمتکاری که آجوما انتخاب کرده بود همراهم بیاد که لیا رو دیدم
رفتم سمت آجوما و بدون اینکه لیا بشنوه به آجوما گفتم
آجوما چرا لیا اون یه جاسوسه میدونی خطر ناکه
آجوما ) پسرم خدمتکارا کار های خونه رد دارن ا ت فقط بخاطر ذهنم رسید با اینکه قابل اعتماد نیس ولی نگران نباشید با ترسی که از شما داره کاری نمیکنه وقتی شما هستید
_ راس میگه باشه فعلا
آجوما ) فعلا
_بیا دنبالم
+ باشه
( لباس ا/ت رو میزارم)
رفتیم پیش سوهو که
بعد کلی حرف رفتیم سمت پیست
ویوی ادمین
جونگکوک و سوهو داشتن به ماشین ها نگاه میکردن و چند نفر ماشین سواری نکردند
و ا/ت هم یه گوشه کنار بادیگارد های دور و بر جونگکوک که ۲ نفر بودند ایستاده بود
(علامت سوهو ~)
~ جونگکوک نظرت چیه شرت ببندیم
_ سر چی
ا/ت این دوروز فقط خدمت کاری می کردو جونگکوک رو تو این دوروز ندید جز صبحا که برای صبحا صبحونه براش درست میکرد
امروز قراره سوهو و جونگکوک همو ملاقات کنن
جونگکوک رفت پیش اجوما و گفت مایا بیاد همراهش که آجوما گفت مایا نیومده و کارداشت
+ خب پس بگو یه خدمت کار بیاد
آجوما ) بله آرباب
(بچه ها مایا کسی هست که دنبال کوک میره و بهش آب و عرقش رو پاک میکنه از لین کارا )
ویوی جونگکوک
لباسم رو پوشیدم کت و شلوار سیاه
تهیونگ منتظرم بود دم عمارت
رفتم پایین که خدمتکاری که آجوما انتخاب کرده بود همراهم بیاد که لیا رو دیدم
رفتم سمت آجوما و بدون اینکه لیا بشنوه به آجوما گفتم
آجوما چرا لیا اون یه جاسوسه میدونی خطر ناکه
آجوما ) پسرم خدمتکارا کار های خونه رد دارن ا ت فقط بخاطر ذهنم رسید با اینکه قابل اعتماد نیس ولی نگران نباشید با ترسی که از شما داره کاری نمیکنه وقتی شما هستید
_ راس میگه باشه فعلا
آجوما ) فعلا
_بیا دنبالم
+ باشه
( لباس ا/ت رو میزارم)
رفتیم پیش سوهو که
بعد کلی حرف رفتیم سمت پیست
ویوی ادمین
جونگکوک و سوهو داشتن به ماشین ها نگاه میکردن و چند نفر ماشین سواری نکردند
و ا/ت هم یه گوشه کنار بادیگارد های دور و بر جونگکوک که ۲ نفر بودند ایستاده بود
(علامت سوهو ~)
~ جونگکوک نظرت چیه شرت ببندیم
_ سر چی
۳.۰k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.