Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮k̤̮e̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁵
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
[پرش زمانی به شب]
نامجون :بله جونگکوکی ؟
....
نامجون :چی شده بگو !
....
نامجون :کدوم بار ؟
....
نامجون :الان میام !
..............................................................
وقتی نامجون وارد بار شد روی یکی از میزها جونگکوک را دید که کاملا مست است ...
نامجون : یاع جئون جونگکوک معلوم هست داری چیکار میکنی با خودت ؟
جونگکوک مستانه خندید و گفت :یاع هیونگ دیدی مویون داشت لب افسر لی رو میبو سید ؟
نامجون نزدیک جونگکوک میشود دستش را پشت پسر میکشد و میگوید :از خودش پرسیدی چرا اینجوری شد یا اصلا خودش تمایل به این کار داشت ؟
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
#Park_Jiyoon
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁵
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
[پرش زمانی به شب]
نامجون :بله جونگکوکی ؟
....
نامجون :چی شده بگو !
....
نامجون :کدوم بار ؟
....
نامجون :الان میام !
..............................................................
وقتی نامجون وارد بار شد روی یکی از میزها جونگکوک را دید که کاملا مست است ...
نامجون : یاع جئون جونگکوک معلوم هست داری چیکار میکنی با خودت ؟
جونگکوک مستانه خندید و گفت :یاع هیونگ دیدی مویون داشت لب افسر لی رو میبو سید ؟
نامجون نزدیک جونگکوک میشود دستش را پشت پسر میکشد و میگوید :از خودش پرسیدی چرا اینجوری شد یا اصلا خودش تمایل به این کار داشت ؟
#Your_memories_come_AND_go_in_my_Heard
#Park_Jiyoon
۲.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.