پارت جدید+ part 18
بلاخره بعد سالها🥲😂
امروز تصمیم گرفتم تا پارت ۲۰ بنویسممم
خب پس فعلا اینو داشته باشین تا بعدیم بذارم😂💜
____________________
رفتم داخل دوباره معلم اومد و زر زد که یهو کوک گفت
_ هعیی چرا تموم نمیشه
+ همینو بگو منم خسته شدم و خیلیی خوابم میاد
_ وای نه
+ چی نه؟
_ این خواب از شوگا هیونگ سرایت پیدا کرده بت
+ احتمالا*خندهه*
کوک ویو
وای خدا خندشوو هارتم اکلیلی میشه که همش..... احساس میکنم زیادی ضایع نگاش میکنم ولی خیلی خوشگله نمیتونم چشم از روش بردارم..... کاش میتونستم بیشتر باهاش وقت بگذرونم کاش زود تر کار هام جواب بده عاشقم بشه ای خدا ی کاری کن من بیشتر باش وقت بگذرونم
ا/ت ویو
زنگ خورد... میخواستم برم بیرون که معلم گفت:
_ راستی بچه ها تصمیم گرفته شد که به یه گردش بریم البته میشه اردو هم در نظر گرفت چون چند روز قراره بمونیم تو بوسان پس حتما فرم پذیرشتونو ببرین پر کنین و برای فردا آماده باشید...
در ضمن اتاقا دو نفرس دیگه نمیخوام کار رو سخت کنم پس هر کس با بغل دستیش یجا میمونه اعتراض هم نداریم... حسته نباشید
کوک ویو
باورم نمیشهههههه مگه بهتر از اینم داریممم؟؟؟ قراره کلی باهاش وقت بگذرونم این عالیه
ا/ت ویو
وات د ....... هعب ولی من حس عجیبی دارم.... هوف ا/ت باز داری همچیو خراب میکنی آخه چرا اینجوری میگیی؟ بیخیال خیلیم خوبه جونکوکه! نه از اون دخترای پررو و....
ا/ت: همکلاسی_بغل دستی_ الانم همگروهی ببینیم بعدی چی میشه *خنده کوتاه*
کوک: *خنده* هر چی میخواد بشه، بشه من که راضیم
جیمین: *سوت* عجب خوش شانسی کوک
ا/ت: چرا مگه؟!!
*کوک ب جیمین چشم غره میره*
جیمین: عاممم خب هومممم چیزه
شوگا: چون کوک این روزا هی میگف میخواد بره بوسان.... برا همین مگه نه جیمین؟
ا/ت: عاهاا چه خوب پس
(عصیصم اسکلی دیگه چرا شک نمیکنییی)
کوک: عاره درسته....
جیمین: راستی یادت نرفته که؟ امدور قرار بود بریم بیرون
لیا: کسیی گفت بریم بیرونننن؟
ا/ت: *خنده* خبب ولی کجا بریم؟
شوگا: نظرتون چیه بریم پارک چیون؟
سوجین: وای عاره موافقم نزدیکش یه بستی فروشیم هست من عاشق اون بستنیام
ا/ت: اوکیه پس حالا که همه موافقه بریم اونجا
کوک: فقد هیونگ خواهشا خواب نمون باشه؟
شوگا: *خندید و ب شوخی زدش* اول از همتون میام و هر کی دیر کنه باید ۱۰ کیلو نارنگی بخره برام
*همگی خندیدین*
_۲ ساعت بعد_
سوجین: خب پس گایز خدافظ عصر میبینمتون
جیمین: منم میرم بابای
لیا و شوگا:خدافظ
کوک: ا/ت میگم اگه تو هم بخوای بیا برسونمت
ا/ت: عام باشه بریم
کوک: بریمم
*داخل ماشین* (کوک_ ) (ا/ت+)
+ وایییییییییی(یکم بلند)
_ چیشدددددد
+ ........
______________________________
لایک؟!🦋
#fake
#fake_kook
#jungkook
امروز تصمیم گرفتم تا پارت ۲۰ بنویسممم
خب پس فعلا اینو داشته باشین تا بعدیم بذارم😂💜
____________________
رفتم داخل دوباره معلم اومد و زر زد که یهو کوک گفت
_ هعیی چرا تموم نمیشه
+ همینو بگو منم خسته شدم و خیلیی خوابم میاد
_ وای نه
+ چی نه؟
_ این خواب از شوگا هیونگ سرایت پیدا کرده بت
+ احتمالا*خندهه*
کوک ویو
وای خدا خندشوو هارتم اکلیلی میشه که همش..... احساس میکنم زیادی ضایع نگاش میکنم ولی خیلی خوشگله نمیتونم چشم از روش بردارم..... کاش میتونستم بیشتر باهاش وقت بگذرونم کاش زود تر کار هام جواب بده عاشقم بشه ای خدا ی کاری کن من بیشتر باش وقت بگذرونم
ا/ت ویو
زنگ خورد... میخواستم برم بیرون که معلم گفت:
_ راستی بچه ها تصمیم گرفته شد که به یه گردش بریم البته میشه اردو هم در نظر گرفت چون چند روز قراره بمونیم تو بوسان پس حتما فرم پذیرشتونو ببرین پر کنین و برای فردا آماده باشید...
در ضمن اتاقا دو نفرس دیگه نمیخوام کار رو سخت کنم پس هر کس با بغل دستیش یجا میمونه اعتراض هم نداریم... حسته نباشید
کوک ویو
باورم نمیشهههههه مگه بهتر از اینم داریممم؟؟؟ قراره کلی باهاش وقت بگذرونم این عالیه
ا/ت ویو
وات د ....... هعب ولی من حس عجیبی دارم.... هوف ا/ت باز داری همچیو خراب میکنی آخه چرا اینجوری میگیی؟ بیخیال خیلیم خوبه جونکوکه! نه از اون دخترای پررو و....
ا/ت: همکلاسی_بغل دستی_ الانم همگروهی ببینیم بعدی چی میشه *خنده کوتاه*
کوک: *خنده* هر چی میخواد بشه، بشه من که راضیم
جیمین: *سوت* عجب خوش شانسی کوک
ا/ت: چرا مگه؟!!
*کوک ب جیمین چشم غره میره*
جیمین: عاممم خب هومممم چیزه
شوگا: چون کوک این روزا هی میگف میخواد بره بوسان.... برا همین مگه نه جیمین؟
ا/ت: عاهاا چه خوب پس
(عصیصم اسکلی دیگه چرا شک نمیکنییی)
کوک: عاره درسته....
جیمین: راستی یادت نرفته که؟ امدور قرار بود بریم بیرون
لیا: کسیی گفت بریم بیرونننن؟
ا/ت: *خنده* خبب ولی کجا بریم؟
شوگا: نظرتون چیه بریم پارک چیون؟
سوجین: وای عاره موافقم نزدیکش یه بستی فروشیم هست من عاشق اون بستنیام
ا/ت: اوکیه پس حالا که همه موافقه بریم اونجا
کوک: فقد هیونگ خواهشا خواب نمون باشه؟
شوگا: *خندید و ب شوخی زدش* اول از همتون میام و هر کی دیر کنه باید ۱۰ کیلو نارنگی بخره برام
*همگی خندیدین*
_۲ ساعت بعد_
سوجین: خب پس گایز خدافظ عصر میبینمتون
جیمین: منم میرم بابای
لیا و شوگا:خدافظ
کوک: ا/ت میگم اگه تو هم بخوای بیا برسونمت
ا/ت: عام باشه بریم
کوک: بریمم
*داخل ماشین* (کوک_ ) (ا/ت+)
+ وایییییییییی(یکم بلند)
_ چیشدددددد
+ ........
______________________________
لایک؟!🦋
#fake
#fake_kook
#jungkook
۶.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.