راوی
راوی
با اینکه ته حسودیش شده بود ولی نمیتونسنت ری اکشنی نشون بده
پرش زمانی به شب
ات دختری که همه براش میمردن اما خب اون ته رو دوس داشت چشمش هیچکسو نمیدید
تو هتل با شیشه چهارم الکل و گیلاس دستش که مستِ مست بود به حال خوش گریه میکرد و مدام به خودش میگفت چرا کاری کردی اذیت بشن مخصوصا وقتی باعث شده بود عشقش خسته بشه و داداش عزیز دردونش ، مدام به خودش لعنت میفرستاد و خودشو سرزنش میگرد اما دلش انقدر درد میکرد که گریش با درد و حال بد روحیش قاطی شده بود درسته اگر میگین چرا ات اینجوری میکنه خب یه حرف کوچولو زد دیگه نارحت شدن نداره که اما ات کوچولو داشت پریود میشد و بخاطر همین هورموناش بهم ریخته بود و باعث میشد حال روحی و جسمی خوبی نداشته باشه
اما پسرای داستان اونا کجان؟
خب اونا دارن حال میکنن چون روحشونم از این حال ات خبر نداره بجز نقش اول مرد داستان اون نگران اتس و همچنین حسود به داداش ات به هیونگ خودش!که خیلی هم دوسش داره اما خب اون میتونه عشقشو درسته به عنوان خاهر خودش بغل کنه اما خب حسودی رو نمیشه کاری کرد
ویو ته
هوبی هیونگ بهت کلید اتاقو داد و گف برم براش وسایلشو بیارم درو باز کردم با صحنه ای که دیدم خونم بجوش اومد اون ات بود که حسابی مست کرده بود اما با دیدن خون روی لباس ات رنگ نگاه و فکرش عوض شد و با سرعت رفت پیش ات
ته:_
ات:+
_ات عزیزم تو چت شده ؟ چرا خونریزی داری
+خ..خون ریزی
که یهو ات زد زیر گریه و جیغ زد
+اوپا برو بیرون تروخدا هق هق
_ات چته؟
با اینکه ته حسودیش شده بود ولی نمیتونسنت ری اکشنی نشون بده
پرش زمانی به شب
ات دختری که همه براش میمردن اما خب اون ته رو دوس داشت چشمش هیچکسو نمیدید
تو هتل با شیشه چهارم الکل و گیلاس دستش که مستِ مست بود به حال خوش گریه میکرد و مدام به خودش میگفت چرا کاری کردی اذیت بشن مخصوصا وقتی باعث شده بود عشقش خسته بشه و داداش عزیز دردونش ، مدام به خودش لعنت میفرستاد و خودشو سرزنش میگرد اما دلش انقدر درد میکرد که گریش با درد و حال بد روحیش قاطی شده بود درسته اگر میگین چرا ات اینجوری میکنه خب یه حرف کوچولو زد دیگه نارحت شدن نداره که اما ات کوچولو داشت پریود میشد و بخاطر همین هورموناش بهم ریخته بود و باعث میشد حال روحی و جسمی خوبی نداشته باشه
اما پسرای داستان اونا کجان؟
خب اونا دارن حال میکنن چون روحشونم از این حال ات خبر نداره بجز نقش اول مرد داستان اون نگران اتس و همچنین حسود به داداش ات به هیونگ خودش!که خیلی هم دوسش داره اما خب اون میتونه عشقشو درسته به عنوان خاهر خودش بغل کنه اما خب حسودی رو نمیشه کاری کرد
ویو ته
هوبی هیونگ بهت کلید اتاقو داد و گف برم براش وسایلشو بیارم درو باز کردم با صحنه ای که دیدم خونم بجوش اومد اون ات بود که حسابی مست کرده بود اما با دیدن خون روی لباس ات رنگ نگاه و فکرش عوض شد و با سرعت رفت پیش ات
ته:_
ات:+
_ات عزیزم تو چت شده ؟ چرا خونریزی داری
+خ..خون ریزی
که یهو ات زد زیر گریه و جیغ زد
+اوپا برو بیرون تروخدا هق هق
_ات چته؟
۴.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.