فیک جونگ کوک پارت ۸ (معشوقه)
خب مثله اینکه قبل از رفتن باید یکم دعوا کنیم!پس این پسره که این دفعه نجاتم داد اسمش تهیونگه! فکر کردم اون پسره جونگ کوکه حیف شد...وایسا ببینم من چی میگم.واسه چی حیف شد خیلی هم خوب شد دفعه قبلی خیلی روم کرم ریخت کاشکی دیگه نبینمش! بعد از اینکه حسابی اون دوتا رو کتک زدن ولشون کردن تا برن بعد ته اومد سمت من و گفت : ببینم تو خوبی؟/ا.ت:ممنون بابت کمکتون من خوبم/ته:اگه بازم مزاحمت شدن به خودم بگو تا پارشون کنم !/از این حرفش خندم گرفت.داشت بهم نگاه میکرد که یهو نگاهش سر خورد رو لبام.همینجور به لبام زل زده بود آروم پشت دستمو روی لبام گذاشتم یکم خجالت کشیدم که اینجور به لبام خیره شده بود.ا.ت :چیزی شده؟!/تهیونگ: داره از لبت خون میاد ! یهو دستمو گذاشتم رو لبم .آخ خیلی درد گرفت یهو تهیونگ گوشیشو از داخل جیبش درآورد و داد بهم روی دوربین بود گفت :بیا اینجوری میتونی لبتو ببینی! منم انقد سرگرم لبم شده بودم که حواسم نبود کی انگشتم رفت رو فیلم گرفتن .لب پایینیم پاره شده بود حتما وقتی تهیوتگ اون پسره رو پرت کرده عقب دندوناش لبم زخم کرده !تشکر کردم و گوشیش رو بهش پس دادم یهو دیدم با تعجب داشت به گوشیش نگاه میکرد بعد خنده ی آرومی کرد و گوشی رو داخل جیبش گذاشت بعد گفت : خب جیمین داشتی درباره ی چی حرف میزدی؟/آها پس اون یکی پسره هم اسمش جیمینه! /جیمین : اهم اهم کارم شخصیه -_- /تهیونگ : این دختره دیگه با منه پس بگو./چی من با اینم؟!! یعنی چییی؟!!نکنه از من خوشش اومده؟!!بدبخت شدم اون دوتا کافی نبودن این یکی هم اضافه شد!! #-#/
**پایان پارت
**پایان پارت
۵.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.