تصور کن کوک پارت ۴

(۱۰ دقیقه بعد)
کوک:بچه ها کلی غذا خریدم بیاید بخوریم
اعضا همه به هم نگاه کردن و همین طور به تو
وی:ممنون کوک ولی ما سیریم
هوپی:اونا رو بزار یخچال برای شام میخوریم
کوک:تو هنوز اینجایی بهت میگم از اینجا برووو(با داد)
هستی:سر من داد نزن(با داد)
کوک:خیلی زبونت دراز شده باید کوتاش کنم
کوک اومد و محکم دستت رو گرفتم و دنبال خودش میکشید همون لحظه دستی تو اون یکی دستت حس کردی برگشتی که جین رو دیدی
جین:کوک بس‌ کن تو به هیچ وجه نمیتونی با زنت اینجوری‌ حرف بزنی(با داد )
کوک:به کسی ربطی نداره زن خودمه دوست دارم اینجوری رفتار کنم(با داد )
جین:من جای هستی بودم همون روز اول ازت طلاق می‌گرفتم (با داد )
کوک:هر موقع اشتباهی شوهرت دادن روز اول ازش طلاق بگیر‌(یا داد )
هستی:پق خخخخخخخخخخ هر موقع اشتباه شوهر کردی خخخخخخخخخخ
کوک:ساکت(با داد )
جین:میگم سرش داد نزن آیا دیدی ما سر زنامون اینجوری داد بزنیم اونم تو جمع (با داد )
کوک:اونا شمایین و زن هاتون این منم و زنم (با داد )
جیمین:هستی بیا اینجا
دویدی رفتی سمت جیمین و جیمین رو بغل کردی
جین یک ‌چک کبوند تو گوش کوک که صداش خیلی بلند بود
جین:اینو زدم که یاد بگیری نه سر بزرگ ترت و نه سر زنت و بقیه داد بزنی
کوک:هستی همین الآن میای اینجا و گر نه بد میبینی(با داد )
هستی:بچه ها خداحافظ به دخترا هم سلام برسونین
اعضا: خداحافظ کلوچه بعداً می‌بینیمت
و دویدی رفتی پیش کوک‌ و آروم رفتی تو ماشین
کوک:چرا کاری میکنی از دوستام دور شم
هستی:من این کارو نکردم تو خودت با این اخلاق گندت کاری میکنی دوستات ازت دور بشن
کوک:با من بحث نکن
هستی:باشه
تو راه کاملا سکوت میرقصید تو ماشین (عجب تشبیهی 😂😂💪💪 )
دیگه دستم درد گرفت اینقدر نوشتم تا فردا بای بای نظر و لایک یادتون نره