چند پارتی
چند پارتی
.
.
ₚₐᵣₜ ¹
.
.
تاریک بود...همین باعث ارمشش میشد تو اون سیاهی غرق شده بود...به انقدری که متوجه اطرافش نمیشد.....اهنگ ملایمی گذاشته بود و همین باعث شده بود از این مشغله های ذهنیش فاصله بگیره و به هیچی فک نکنه.....
.
ظاهرش جوری بود که هرکی میدیدتش فک میکرد چقدر آدم متفکریه ولی درواقع مغزش پر شده بود از هیچی....فقط اهنگ تو گوشش میپیچید و چشماش دیوارای نم گرفته رو تو تاریکی میدید.....
.
چشمشو از بیرون برداشت و به صندلی های داخل داد.....
"چرا هیچکس نیست" :y/n
.
با استرس به اطراف نگاه میکرد و با چشمایی که از ترس به آرومی میلرزیدن دنبال عده ای آدم بود
تا اینکه چشماش به یک نقطه خیره موند......
.
.
ادامه دارد:......
.
.
ₚₐᵣₜ ¹
.
.
تاریک بود...همین باعث ارمشش میشد تو اون سیاهی غرق شده بود...به انقدری که متوجه اطرافش نمیشد.....اهنگ ملایمی گذاشته بود و همین باعث شده بود از این مشغله های ذهنیش فاصله بگیره و به هیچی فک نکنه.....
.
ظاهرش جوری بود که هرکی میدیدتش فک میکرد چقدر آدم متفکریه ولی درواقع مغزش پر شده بود از هیچی....فقط اهنگ تو گوشش میپیچید و چشماش دیوارای نم گرفته رو تو تاریکی میدید.....
.
چشمشو از بیرون برداشت و به صندلی های داخل داد.....
"چرا هیچکس نیست" :y/n
.
با استرس به اطراف نگاه میکرد و با چشمایی که از ترس به آرومی میلرزیدن دنبال عده ای آدم بود
تا اینکه چشماش به یک نقطه خیره موند......
.
.
ادامه دارد:......
۱.۳k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.