𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁴⁷
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁴⁷
+ باشه ولی بچه _ میبریمش بهش میگیم + باشه . لباس تینا رو عوض کردم و لباس خودن رو هم همینطور تینا رفت تو بغل تهیونگ _ بریم. تینا: بریم . ( استایل هاشون رو میزارم )......._ خب دختر بابا بریم مادربزرگ رو ببینیم . تینا: آله . رفتیم تو . مامانش: به به تهیونگ و ا/ت این دختر کوچولو + خب مامان قضیه اش اینطوریه. مامانش: چه خوب کاری کردین . تینا: شما مادربزرگ منین مگه نه . مامانش: آره دخترم تیناکوچولو بیا اینجا ببینم . رفت پیش مامان تهیونگ و نشست تو بغلش . مامانش: ا/ت نمیزارم موهاشو کوتاه کنی + چشممامان _ مامان میخوای اندازه موهای ا/ت بشه . مامانش: تقریبا خودم هن دوست دارم . تینا: مامان جون موهای مامان خیلی بلنده وقتی بابایی بغلش میکنه تکونش میده انگار موهاش پرواز میکنه + اهم اهم . مامانش: خب دیگه. تینا : مامانی بابایی رو میبوسه منو نمی بوسه + تینا . تهیونگزد زیر خنده . مامانش: بامزه تو نباید به مامان و بابایی نگاه کنی برای تو زوده . تینا: چشم..... از مامان خداحافظی کردیم . _ ا/ت من امشب نمیام خونه + چرا _ مشکلیتو مرز پیش اومده + باشه . رفتیم تو تهیونگ رفت . تینا: مامان بابایی کجا رفت + رفت کار . تینا: آهان . مامان من میرم بخوابم . + باشه مواظب باش......شب شد £ ا/ت چرا اینطوری نگران هستی + نمیدونم من میرم بخوابم. چشمام بسته شد صدای گریه شنیدم از خواب بلند شدم صدای گیره تینا بود + ولش کن بیشعور . از پنچره اتاق خارج شد رفتمپایین تو حیاط اما نبودن + تینا تینا کجایی با ترس برگشتم تو عمارت ¥ چی شده + تینا رو دزدیدن صدای زنگ گوشیم خورد جواب دادم صدای ناشناس بود گفت ٪ اگر میخوای دخترت زنده بمونه با آدرسی که برات میفرستم بیا. قطع کرد یه پیامک اومد سریع رفتم £ وایسا به تهیونگ بگم + تا اون بیاد طول میکشه من زودی میرم. تاکسی شبانه روزی گرفتم رفتم سمت اونجا یه عمارت بود رفتم تو ٪ به به اومدی + تو کی هستی ٪ مهمنیست این مهمه جون این دختر کوچولو . تینا: مامانییی + تینا ولش کنید ٪ نچ نچ بدونمعامله ولش نمیکنم منو گرفتن بیهوش شدم با دست سردی بلند شدم یه نفر روم بود زدمش کنار + ولم کن عوضی ٪ نچ نشد . رو گردنم کبود بود مرده محکم گرفتم دستشو گزاشت روی شونه هام شونه هاملخت شد + ولم کننننن ٪ بزار لذت ببرم + چی میگی تو دخترم رو ول کن . صدای گریه تینا رو شنیدم مرده خیلی محکم من رو گرفتا بود.....
منحرف نشوید یع پارت بعدی پست بعدی
+ باشه ولی بچه _ میبریمش بهش میگیم + باشه . لباس تینا رو عوض کردم و لباس خودن رو هم همینطور تینا رفت تو بغل تهیونگ _ بریم. تینا: بریم . ( استایل هاشون رو میزارم )......._ خب دختر بابا بریم مادربزرگ رو ببینیم . تینا: آله . رفتیم تو . مامانش: به به تهیونگ و ا/ت این دختر کوچولو + خب مامان قضیه اش اینطوریه. مامانش: چه خوب کاری کردین . تینا: شما مادربزرگ منین مگه نه . مامانش: آره دخترم تیناکوچولو بیا اینجا ببینم . رفت پیش مامان تهیونگ و نشست تو بغلش . مامانش: ا/ت نمیزارم موهاشو کوتاه کنی + چشممامان _ مامان میخوای اندازه موهای ا/ت بشه . مامانش: تقریبا خودم هن دوست دارم . تینا: مامان جون موهای مامان خیلی بلنده وقتی بابایی بغلش میکنه تکونش میده انگار موهاش پرواز میکنه + اهم اهم . مامانش: خب دیگه. تینا : مامانی بابایی رو میبوسه منو نمی بوسه + تینا . تهیونگزد زیر خنده . مامانش: بامزه تو نباید به مامان و بابایی نگاه کنی برای تو زوده . تینا: چشم..... از مامان خداحافظی کردیم . _ ا/ت من امشب نمیام خونه + چرا _ مشکلیتو مرز پیش اومده + باشه . رفتیم تو تهیونگ رفت . تینا: مامان بابایی کجا رفت + رفت کار . تینا: آهان . مامان من میرم بخوابم . + باشه مواظب باش......شب شد £ ا/ت چرا اینطوری نگران هستی + نمیدونم من میرم بخوابم. چشمام بسته شد صدای گریه شنیدم از خواب بلند شدم صدای گیره تینا بود + ولش کن بیشعور . از پنچره اتاق خارج شد رفتمپایین تو حیاط اما نبودن + تینا تینا کجایی با ترس برگشتم تو عمارت ¥ چی شده + تینا رو دزدیدن صدای زنگ گوشیم خورد جواب دادم صدای ناشناس بود گفت ٪ اگر میخوای دخترت زنده بمونه با آدرسی که برات میفرستم بیا. قطع کرد یه پیامک اومد سریع رفتم £ وایسا به تهیونگ بگم + تا اون بیاد طول میکشه من زودی میرم. تاکسی شبانه روزی گرفتم رفتم سمت اونجا یه عمارت بود رفتم تو ٪ به به اومدی + تو کی هستی ٪ مهمنیست این مهمه جون این دختر کوچولو . تینا: مامانییی + تینا ولش کنید ٪ نچ نچ بدونمعامله ولش نمیکنم منو گرفتن بیهوش شدم با دست سردی بلند شدم یه نفر روم بود زدمش کنار + ولم کن عوضی ٪ نچ نشد . رو گردنم کبود بود مرده محکم گرفتم دستشو گزاشت روی شونه هام شونه هاملخت شد + ولم کننننن ٪ بزار لذت ببرم + چی میگی تو دخترم رو ول کن . صدای گریه تینا رو شنیدم مرده خیلی محکم من رو گرفتا بود.....
منحرف نشوید یع پارت بعدی پست بعدی
۱۰۱.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.