معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۲
ساعت ۵ بود رفتم بیرون یه هوایی به سرم بخوره. رفتم دم در بیمارستان سرم رو آوردم بالا و به عظمت بیمارستان نگاه کردم اینجا قشنگ مخصوص دکتری مثل خودم بود #مین_هان_سو غرق تماشا بودم که یکی دستمال رو گذاشت جلو دهنم و منو کشید تو ون یهو چشمام روی هم افتاد و بیهوش شدم .
تهیونگ=
روی مبل نشسته بودم و با فندکم بازی میکردم منتظر افرادم بودم که
هان سو رو با خودشون بیارن بعد ۲۰ مین آوردنش بادیگاردم گفت : رئیس آوردیم کجا بزاریمش به اتاق خودم اشاره کردم اونا هم سریع بردنش تو اتاقم بعد از اومدن بادیگاردام رفتم تو اتاق هان سو هنوز بیهوش بود رفتم کنارش روی کاناپه نشستم و مشغول نوازش کردن موهای طلایی ش شدم بعد از یک ربع چشماش باز شد .
با مشت زد تو دهنم و از ترس رفت عقب مشتش درد داشت گفتم : الحق که دختر #مین_یونگی ای با ترس گفت : اسم بابام رو از کجا میدونی ؟
پارت ۲
ساعت ۵ بود رفتم بیرون یه هوایی به سرم بخوره. رفتم دم در بیمارستان سرم رو آوردم بالا و به عظمت بیمارستان نگاه کردم اینجا قشنگ مخصوص دکتری مثل خودم بود #مین_هان_سو غرق تماشا بودم که یکی دستمال رو گذاشت جلو دهنم و منو کشید تو ون یهو چشمام روی هم افتاد و بیهوش شدم .
تهیونگ=
روی مبل نشسته بودم و با فندکم بازی میکردم منتظر افرادم بودم که
هان سو رو با خودشون بیارن بعد ۲۰ مین آوردنش بادیگاردم گفت : رئیس آوردیم کجا بزاریمش به اتاق خودم اشاره کردم اونا هم سریع بردنش تو اتاقم بعد از اومدن بادیگاردام رفتم تو اتاق هان سو هنوز بیهوش بود رفتم کنارش روی کاناپه نشستم و مشغول نوازش کردن موهای طلایی ش شدم بعد از یک ربع چشماش باز شد .
با مشت زد تو دهنم و از ترس رفت عقب مشتش درد داشت گفتم : الحق که دختر #مین_یونگی ای با ترس گفت : اسم بابام رو از کجا میدونی ؟
۴.۱k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.