دوست پسر روانی۲ پارت ۷

ته : گفته بودم کاری میکنم تا چند روز نتونی راه بری..ها.هاهاها(خنده)

دلم میخواست بزنمش آمد سمتم و براید استایل بغلم کرد و برد سمت حموم همون طوری من بغلش بود شیر آب رو داد بالا و وان شروع کرد به پر شدن
بعد منو گذاشت توی آب خیلی گرم بود و حس خوبی بهم میداد و باعث شده بود مقداری از دردم کم بشه

ته: فعلا این تو باش تا دردت کمتر بشه منم میرم صبحانه درست کنم بعدش میام دنبالت و رفت

چند دقیقه توی وان موندم حالم خیلی بهتر شده بود از اونجایی که دلم نمی‌خواست تهیونگ بدنم رو ببینه به هر سختی شده بود خودم از وان آمدم بیرون و حوله رو دور خودم گرفتم خودمو خشک کردم از حموم خارج شدم رفتم سمت کمد درشو باز کردم فقط لباس مردانه بود از بینشون یک هودی برداشتم با شلوار ستش و پوشیدم
رفتم سمت تخت نگاهی به تخت سفیدی که حالا روش لکه های خون نمایان شده بود کردم که با صدای تهیونگ به خودم آمدم

ته: اعع خودت آمدی بیرون خوبه بیا بریم صبحانه رو بخوریم زود باش

باشه ای گفتم و رفتم بیرون سمت میز صبحانه و نشستم رو یکی از صندلی ها تهیونگم کنارم نشست و گفت

ته: چی میخوای بخوری؟
یوری :خامه شکلاتی با نون تست
ته:بیا پرنسسم زیاد بخور که جون بگیری

شروع کردم به خوردن ...

شرط:۱۰لایک🍷✨

خوشم میاد همیشه شرط می‌زارم ولی برام مهم نیست هروقت دلم بخواد میزارم