عشق فیک⁵
عشق فیک⁵
جیمین:بگیر بخواب دیگه شب خوش
ات:شب خوش
ویو صبح
ات:جیمینن
جیمینننن
جیمیننن
*جیمین اشپزخونس
جیمین:هااا
ات:هیچی
جیمین:پاشو بیا صبحونه بخور
ات:نمیخوام
جیمین:*اومد بالا. چی گفتی؟
ات:نمیخوامم
جیمین:چی گفتییییی؟
ات:میگم نمیخوام بیام
جیمین:*موهاشو کشید برد تا پایین🥲😁😂
ات:🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭
جیمین:دختری که حرف گوش نده این میشه 🙂
ات:گوه نخور عههه
جیمین:🤨🤨🤨🤨🤨
ات:ایششش
جیمین:راستی داداشت و جونگکوک دارن میان
ات:عررررررر داداشممممم لیلیلیللیلی
جیمین:😂😂
ات:😂😂(تا همین چند دیقه پیش داشت گریه میکرد😔😂)
ات:داداشم اومددددد لیلیلیللیلی
تهیونگ:سلامم
جونگکوک:سلامم
ات:داداشییییی*داره میره بپره بغل تهیونگ حیححیحی
تهیونگ:نه نیااا وایسااا
ات:چرا ؟
تهیونگ :آییی... بهم دست نزن
ات:خو چرا؟
تهیونگ:...*خودتون میدونید دیگه😔😌😂
ات:باش ایشششش
تهیونگ:افرین
ات:تهیونگ شیی جیمین موهامو کشیدد🥺
تهیونگ:جیمین کیههه
ات:این
تهیونگ:اها دوست جونگکوکی😃
ات:آره دوست اون خررر
تهیونگ:جونگکوکی خر نیی
ات:هستت
تهیونگ:نیستتت
ات:باشه اون خر خر نی😂
تهیونگ:😑
جیمین:چطوری هیونگ
جونگکوک:خوبم تو. چطوری هیونگ
جیمین: منم خوبم 🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂
*گوشی ات زنگ میخوره....
جیمین:بده ببینم کیهه
ات:نمیدم عهه
جیمین:برداشت جواب داد
ات:عهه مامانمه بدههه
مامان ات:الوووو
جیمین:سلام مادر جان
مامان ات:شما؟
ات:*گوشیو گرفت
مامان ات:اونجا چه خبرهههه الان میام خونه ببینم
ات:ماماننن
*قطع کرد😂
ات:ایشششش تهیونگگگگگگ بدو بریم خونه الان مامان میادددد
تهیونگ:چیییی یعنی چیییی مگه آلمان نبودنننن عععععع
ات:اومدن دیگه حالا باید اینکه این خر جواب دادو درست کنممم ایششششش
جیمین:نه تنها نمیرید منم میام
ات:تو گوه میخوری🙂🙂
جیمین:ههه گوه خوردیو بهت نشون میدم بعدا
ات:گمشو
جیمین:هههه
همینجا وایسا برم حاضر شمم
ات:نههه 😭
*ویو خونه ههه
ات:وای مامانم اومد ایششش
جیمین:یه خواستگاریمون نشه؟🙂🙂🙂🙂
ات:نههه نشههه
جیمین:میشه
ات:من از تو خوشم نمیاددد
جیمین:خب منم خوشم نمیاددد
ات:خب پس چرا میخوای ازدواج کنیم؟
جیمین:بعدا بهت میگم☺️
ات:🥲
مامان و باباش:*دینگ دینگ
ات:*درو باز کرد
ات:سلام🙂🙂🙂
مامان ات:سلام
جیمین:سلام مادر جان*تعظیم کرد حیحیحی
مامانش:او سلام پسرم☺️☺️
ات دوست پسرته؟
ات:نه...
مامان ت:پس از این به بعد شوهرته
ات:😳😳
ادامه دارد...
ببخشید خیلییییییییییییییییی دیر گذاشتم ها ☺️
فردا هم پارت بعدو براتون میزارم ولی ۱۰ تا لایک ۱۰ تا کامنت
جیمین:بگیر بخواب دیگه شب خوش
ات:شب خوش
ویو صبح
ات:جیمینن
جیمینننن
جیمیننن
*جیمین اشپزخونس
جیمین:هااا
ات:هیچی
جیمین:پاشو بیا صبحونه بخور
ات:نمیخوام
جیمین:*اومد بالا. چی گفتی؟
ات:نمیخوامم
جیمین:چی گفتییییی؟
ات:میگم نمیخوام بیام
جیمین:*موهاشو کشید برد تا پایین🥲😁😂
ات:🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭
جیمین:دختری که حرف گوش نده این میشه 🙂
ات:گوه نخور عههه
جیمین:🤨🤨🤨🤨🤨
ات:ایششش
جیمین:راستی داداشت و جونگکوک دارن میان
ات:عررررررر داداشممممم لیلیلیللیلی
جیمین:😂😂
ات:😂😂(تا همین چند دیقه پیش داشت گریه میکرد😔😂)
ات:داداشم اومددددد لیلیلیللیلی
تهیونگ:سلامم
جونگکوک:سلامم
ات:داداشییییی*داره میره بپره بغل تهیونگ حیححیحی
تهیونگ:نه نیااا وایسااا
ات:چرا ؟
تهیونگ :آییی... بهم دست نزن
ات:خو چرا؟
تهیونگ:...*خودتون میدونید دیگه😔😌😂
ات:باش ایشششش
تهیونگ:افرین
ات:تهیونگ شیی جیمین موهامو کشیدد🥺
تهیونگ:جیمین کیههه
ات:این
تهیونگ:اها دوست جونگکوکی😃
ات:آره دوست اون خررر
تهیونگ:جونگکوکی خر نیی
ات:هستت
تهیونگ:نیستتت
ات:باشه اون خر خر نی😂
تهیونگ:😑
جیمین:چطوری هیونگ
جونگکوک:خوبم تو. چطوری هیونگ
جیمین: منم خوبم 🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂
*گوشی ات زنگ میخوره....
جیمین:بده ببینم کیهه
ات:نمیدم عهه
جیمین:برداشت جواب داد
ات:عهه مامانمه بدههه
مامان ات:الوووو
جیمین:سلام مادر جان
مامان ات:شما؟
ات:*گوشیو گرفت
مامان ات:اونجا چه خبرهههه الان میام خونه ببینم
ات:ماماننن
*قطع کرد😂
ات:ایشششش تهیونگگگگگگ بدو بریم خونه الان مامان میادددد
تهیونگ:چیییی یعنی چیییی مگه آلمان نبودنننن عععععع
ات:اومدن دیگه حالا باید اینکه این خر جواب دادو درست کنممم ایششششش
جیمین:نه تنها نمیرید منم میام
ات:تو گوه میخوری🙂🙂
جیمین:ههه گوه خوردیو بهت نشون میدم بعدا
ات:گمشو
جیمین:هههه
همینجا وایسا برم حاضر شمم
ات:نههه 😭
*ویو خونه ههه
ات:وای مامانم اومد ایششش
جیمین:یه خواستگاریمون نشه؟🙂🙂🙂🙂
ات:نههه نشههه
جیمین:میشه
ات:من از تو خوشم نمیاددد
جیمین:خب منم خوشم نمیاددد
ات:خب پس چرا میخوای ازدواج کنیم؟
جیمین:بعدا بهت میگم☺️
ات:🥲
مامان و باباش:*دینگ دینگ
ات:*درو باز کرد
ات:سلام🙂🙂🙂
مامان ات:سلام
جیمین:سلام مادر جان*تعظیم کرد حیحیحی
مامانش:او سلام پسرم☺️☺️
ات دوست پسرته؟
ات:نه...
مامان ت:پس از این به بعد شوهرته
ات:😳😳
ادامه دارد...
ببخشید خیلییییییییییییییییی دیر گذاشتم ها ☺️
فردا هم پارت بعدو براتون میزارم ولی ۱۰ تا لایک ۱۰ تا کامنت
۲.۴k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.