^ لذت انتقام ^ ( port 12 )
^ لذت انتقام ^ ( port 12 )
صورتش رو نزدیک صورتم کرد و توی چشمام زل زد . از ترس چشمام پر اشک شده بودن .
ته : ... 😏
هانول : لطفا بزار برم ( آروم و با ترس)
ته : حالا فهمیدی جوجه کیه؟
هانول : ..... ( سرش رو به نشانه ی تایید بالا و پایین کرد)
* ویو تهیونگ
دیدم داره از ترس سکته میکنم ، یکم کرمم گرفت و پیشونیم رو چسبوندم به پیشونیش و کمرش رو محکم تر گرفتم . از ترس به هق هق افتاده بود .
کوک : تهیونگ اذیتش نکنی ها
ته : اوکی
* ازش جدا شدم رفتم عقب تر
ته : نترس باهات کاری ندارم
هانول : هق هق ( گریه ی آروم)
ته : خودم یک نامزد دارم خوشگل تر از تو چرا باید بهش خیانت کنم؟
* ویو هانول
یه صندلی رو کشید جلو و گفت بشین اینجا .
رفتم نشستم یک صندلی دیگه آورد و نشست جلوم.
ته : برای چی دنبال جونگ کوک میگشتی ؟
هانول : جونگ کوک کیه؟
ته : هههه ( خنده ی عصبی ) یعنی تو نمیدونی دنبال چه کسی میرفتی؟
هانول : من دنبال کسی نمیرفتم باور کن دارم راست میگم .
* ویو تهیونگ
احساس میکردم داره یک چیزی رو ازم پنهون میکنه . بستمش به صندلی . تقلا میکرد و بلند بلند میگفت.
هانول: مه خواهش میکنم ولم کن من راستش رو بهت گفتم .
* ویو ات
یعنی انقدر پارتیشون طولانیه که هانول از ساعت 8 رفته تا ساعت 12 ؟
وای دارم نگرانش میشم بزار بهش بزنگم .
*ویو تهیونگ
صدای زنگ خوردن گوشی اومد رفتم گوشیش رو برداشتم نوشته بود کوالا .
ته : کوالا کیه؟
هانول : وای اته یه 😢 التماست میکنم گوشیم رو جواب نده اگه بفهمه من توی این حالتم خیلی صدمه میبینه . تازه مامان باباش رو از دست داده فقط منو داره خواهش میکنم
ته : اوکی پسسسس جواب میدیم
هانول : نههههه
ته: بله
* ویو ات
گوشیش رو برداشت یک مرده جواب داد.
ات : ببخشید گوشی دوست من دست شما چیکار میکنه ؟
ته :
ادامه دارد.......
صورتش رو نزدیک صورتم کرد و توی چشمام زل زد . از ترس چشمام پر اشک شده بودن .
ته : ... 😏
هانول : لطفا بزار برم ( آروم و با ترس)
ته : حالا فهمیدی جوجه کیه؟
هانول : ..... ( سرش رو به نشانه ی تایید بالا و پایین کرد)
* ویو تهیونگ
دیدم داره از ترس سکته میکنم ، یکم کرمم گرفت و پیشونیم رو چسبوندم به پیشونیش و کمرش رو محکم تر گرفتم . از ترس به هق هق افتاده بود .
کوک : تهیونگ اذیتش نکنی ها
ته : اوکی
* ازش جدا شدم رفتم عقب تر
ته : نترس باهات کاری ندارم
هانول : هق هق ( گریه ی آروم)
ته : خودم یک نامزد دارم خوشگل تر از تو چرا باید بهش خیانت کنم؟
* ویو هانول
یه صندلی رو کشید جلو و گفت بشین اینجا .
رفتم نشستم یک صندلی دیگه آورد و نشست جلوم.
ته : برای چی دنبال جونگ کوک میگشتی ؟
هانول : جونگ کوک کیه؟
ته : هههه ( خنده ی عصبی ) یعنی تو نمیدونی دنبال چه کسی میرفتی؟
هانول : من دنبال کسی نمیرفتم باور کن دارم راست میگم .
* ویو تهیونگ
احساس میکردم داره یک چیزی رو ازم پنهون میکنه . بستمش به صندلی . تقلا میکرد و بلند بلند میگفت.
هانول: مه خواهش میکنم ولم کن من راستش رو بهت گفتم .
* ویو ات
یعنی انقدر پارتیشون طولانیه که هانول از ساعت 8 رفته تا ساعت 12 ؟
وای دارم نگرانش میشم بزار بهش بزنگم .
*ویو تهیونگ
صدای زنگ خوردن گوشی اومد رفتم گوشیش رو برداشتم نوشته بود کوالا .
ته : کوالا کیه؟
هانول : وای اته یه 😢 التماست میکنم گوشیم رو جواب نده اگه بفهمه من توی این حالتم خیلی صدمه میبینه . تازه مامان باباش رو از دست داده فقط منو داره خواهش میکنم
ته : اوکی پسسسس جواب میدیم
هانول : نههههه
ته: بله
* ویو ات
گوشیش رو برداشت یک مرده جواب داد.
ات : ببخشید گوشی دوست من دست شما چیکار میکنه ؟
ته :
ادامه دارد.......
۶.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.