ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 67°•
(لیانا)
بعد از سه ماه استراحت مطلق امروز قرار بود هم برای سلامت بچه و هم تایین جنسیت برم دکتر تو این سه ماه خیلی بهم سخت گذشت و دردای بدی رو تجربه کردم که البته طبیعی هم بود و اینکه حسابی وزن اضافه کردم منی که ۴۴ کیلو بیشتر نبودن الان شدم ۶۸ کیلو البته همش شکمه خداروشکر جاهای دیگه ام چاق نشده ، وقتی رسیدم دکتر جونگ کوک رو دیدم که دم در ایستاده و وقتی منو دید بهم لبخند زد و منم رفتم سمتش
جونگ کوک: سلام عزیزم
لیانا: سلام بیب
جونگ کوک: بریم داخل
لیانا: باشه
در زدیم و وارد اتاق شدیم
لیانا: سلام
جونگ کوک: سلام
د.ل: سلام خوش اومدین به به خانم خانما حسابی تپل شدیا
لیانا: حالا به روم نیارید دیگه
د.ل: بشه بیا اینجا دراز بکش ببینم نینی در چه حاله و جنسیتش چیه
لیانا: چشم
روی تخت دراز کشیدم لباسمو دادم بالا جونگ کوک هم پایین تخت ایستاده بود و بعد از نگاه کوچیکی به من خیره به مانیتور شد و دکتر هم شروع به معاینه کردن کرد
د.ل: خب وضعیت بچه عالیه عالیه لکه خون کامل از بین رفته خب شما دوست دارین جنسیت بچه چی باشه؟
جونگ کوک: دختر
لیانا: برام فرقی نداره ولی دختر باشه خب بهتره
د.ل: خب پس باید بگم که قراره صاحب یه دختر توپولو خوشگل بشین
جونگ کوک: یسسس کارمون درست انجام دادم
دکتر لی و من به اینهمه ذوق جونگ کوک خندیدیم و منم واقعا از اینکه قراره صاحب دختر بشم خیلی خوشحال بودم
د.ل: خب دوست دارین صدای قلبشو بشنوی و ببینیش؟
لیانا: آره
دکتر مانیتور رو سمت من برگردوند و من یه موجود خیلی کوچولو که دست و پا داره رو دیدم یعنی اوم بچه من بود که تو وجودم داشت رشد میکرد بعد از اون دکتر صدای قلبش رو پلی کرد خیلی ریتمش قشنگ بود و بهم حس آرامش میداد چون نشون میداد که بچم سالمه
د.ل: خب دیگه خیالت راحت شد؟ دیدی گفتم یه بچه سالم بهت تحویل میدم
لیانا: واقعا ممنونم ازتون
د.ل: این وظیفه منه که از این فرشته های کوچولو مراقبت کنم و سالم به دنیا بیارمشون الانم دیگه نیازی به استفاده از اون دارو ها نیست و از شر استراحت مطلق هم خلاص شدی فقط باید چیزای مقوی و قرصای ویتامینتو بخوری
لیانا: چشم
د.ل: افرین مامان حرف گوش کن دیگه کارتون تموم شده اگر سوالی ندارید میتونین برین
لیانا: نه خیلی ممنون خدانگهدار
جونگ کوک: دستت درد نکنه خداحافظ
د.ل: خواهش میکنم خداحافظ
کپی ممنوع ❌
بعد از سه ماه استراحت مطلق امروز قرار بود هم برای سلامت بچه و هم تایین جنسیت برم دکتر تو این سه ماه خیلی بهم سخت گذشت و دردای بدی رو تجربه کردم که البته طبیعی هم بود و اینکه حسابی وزن اضافه کردم منی که ۴۴ کیلو بیشتر نبودن الان شدم ۶۸ کیلو البته همش شکمه خداروشکر جاهای دیگه ام چاق نشده ، وقتی رسیدم دکتر جونگ کوک رو دیدم که دم در ایستاده و وقتی منو دید بهم لبخند زد و منم رفتم سمتش
جونگ کوک: سلام عزیزم
لیانا: سلام بیب
جونگ کوک: بریم داخل
لیانا: باشه
در زدیم و وارد اتاق شدیم
لیانا: سلام
جونگ کوک: سلام
د.ل: سلام خوش اومدین به به خانم خانما حسابی تپل شدیا
لیانا: حالا به روم نیارید دیگه
د.ل: بشه بیا اینجا دراز بکش ببینم نینی در چه حاله و جنسیتش چیه
لیانا: چشم
روی تخت دراز کشیدم لباسمو دادم بالا جونگ کوک هم پایین تخت ایستاده بود و بعد از نگاه کوچیکی به من خیره به مانیتور شد و دکتر هم شروع به معاینه کردن کرد
د.ل: خب وضعیت بچه عالیه عالیه لکه خون کامل از بین رفته خب شما دوست دارین جنسیت بچه چی باشه؟
جونگ کوک: دختر
لیانا: برام فرقی نداره ولی دختر باشه خب بهتره
د.ل: خب پس باید بگم که قراره صاحب یه دختر توپولو خوشگل بشین
جونگ کوک: یسسس کارمون درست انجام دادم
دکتر لی و من به اینهمه ذوق جونگ کوک خندیدیم و منم واقعا از اینکه قراره صاحب دختر بشم خیلی خوشحال بودم
د.ل: خب دوست دارین صدای قلبشو بشنوی و ببینیش؟
لیانا: آره
دکتر مانیتور رو سمت من برگردوند و من یه موجود خیلی کوچولو که دست و پا داره رو دیدم یعنی اوم بچه من بود که تو وجودم داشت رشد میکرد بعد از اون دکتر صدای قلبش رو پلی کرد خیلی ریتمش قشنگ بود و بهم حس آرامش میداد چون نشون میداد که بچم سالمه
د.ل: خب دیگه خیالت راحت شد؟ دیدی گفتم یه بچه سالم بهت تحویل میدم
لیانا: واقعا ممنونم ازتون
د.ل: این وظیفه منه که از این فرشته های کوچولو مراقبت کنم و سالم به دنیا بیارمشون الانم دیگه نیازی به استفاده از اون دارو ها نیست و از شر استراحت مطلق هم خلاص شدی فقط باید چیزای مقوی و قرصای ویتامینتو بخوری
لیانا: چشم
د.ل: افرین مامان حرف گوش کن دیگه کارتون تموم شده اگر سوالی ندارید میتونین برین
لیانا: نه خیلی ممنون خدانگهدار
جونگ کوک: دستت درد نکنه خداحافظ
د.ل: خواهش میکنم خداحافظ
کپی ممنوع ❌
۴۸.۶k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.