دیوونه ای به خدا!!
مینسو ویو
رفتم رسیدم دم در مدرسه که یوری از پشت پرید روم
یوری:سلاممممم
سومین.. خنده*.. سلام.
مینسو:سلام بریم داخل
یوری:بریم
یوری مثل بچه ها بود کولش کردمو با خودم بردم داخل که جونگ سو نگاهش افتاد رو یوری یه لبخند مهو زد که بقیه هم برگشتن سمتمون امروز روز اول مدرسمون بود و من از پارسال بچه های کلاسمون رو میشناختم فقط بعضیا رو نمیشناختم رفتیم یوری رو گذاشتم رو صندلیش سومین هم نشست کنارش منم رفتم نشتم یه نیمکت عقب تر از اینا که اه چرا این باید بغل دستیم بشه کیم تهیونگ اومد نشست کنارم
ته:سلام... لبخند
مینسو:سلام.... لبخند
ته:من کی...
مینسو :کیم تهیونگ میشناسمت
ته:تو هم لی مینسو هستی درسته
مینسگ:بله
جانگ سو:سلام ته بیا کارت داریم... چشمک
ته:الان میام
مینسو:اکی
ته رفت تا رفت یه پنج مین بعد معلم ادبیات کره اومد و درس داد
پرش به بعد زنگ ادبیات *******
مینسو زنگ خورد با یوری و سومین رفتیم حیاط رفتیم میخواستم بشینم که...
ته یانگ :دختره ایکبری اینجا جایه ماعه
مینسو:اصلا سنین حوصلن یوکیم لوطفا(اصلا حوصلتو ندارم لطفا)
ته یانگ :گفتم اینجا برا منه
مینسو :میخواستم چیزی بگم که..
ته :دخترا چیزی شده
ته یانگ :ته یونگا این دختر میخواد بشینه جایه من
ته:من دیدم اون اول اومد حالا تو برو بشین جای سهون
.....
10 تا لایکو ۵ تا کامنت
رفتم رسیدم دم در مدرسه که یوری از پشت پرید روم
یوری:سلاممممم
سومین.. خنده*.. سلام.
مینسو:سلام بریم داخل
یوری:بریم
یوری مثل بچه ها بود کولش کردمو با خودم بردم داخل که جونگ سو نگاهش افتاد رو یوری یه لبخند مهو زد که بقیه هم برگشتن سمتمون امروز روز اول مدرسمون بود و من از پارسال بچه های کلاسمون رو میشناختم فقط بعضیا رو نمیشناختم رفتیم یوری رو گذاشتم رو صندلیش سومین هم نشست کنارش منم رفتم نشتم یه نیمکت عقب تر از اینا که اه چرا این باید بغل دستیم بشه کیم تهیونگ اومد نشست کنارم
ته:سلام... لبخند
مینسو:سلام.... لبخند
ته:من کی...
مینسو :کیم تهیونگ میشناسمت
ته:تو هم لی مینسو هستی درسته
مینسگ:بله
جانگ سو:سلام ته بیا کارت داریم... چشمک
ته:الان میام
مینسو:اکی
ته رفت تا رفت یه پنج مین بعد معلم ادبیات کره اومد و درس داد
پرش به بعد زنگ ادبیات *******
مینسو زنگ خورد با یوری و سومین رفتیم حیاط رفتیم میخواستم بشینم که...
ته یانگ :دختره ایکبری اینجا جایه ماعه
مینسو:اصلا سنین حوصلن یوکیم لوطفا(اصلا حوصلتو ندارم لطفا)
ته یانگ :گفتم اینجا برا منه
مینسو :میخواستم چیزی بگم که..
ته :دخترا چیزی شده
ته یانگ :ته یونگا این دختر میخواد بشینه جایه من
ته:من دیدم اون اول اومد حالا تو برو بشین جای سهون
.....
10 تا لایکو ۵ تا کامنت
۲.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.