پارت ❸ «فروخته شده»
پارت ❸ «فروخته شده»
کوک دستم رو محکم گرفته بود هر چقدر زور میزدم تا ولم کنه محکم تر میگرفتم یه جورایی کنارش یه احساس عجیبی داشتم
رفتیم و نشستیم سر میز شام
همه اعضا:سلام
کوک ا.ت:سلام
نامجون:خوب کوک نمیخوای دوست دخترتو بهمون معرفی کنی؟؟
کوک:نههه ما فقط دوستیممم
جیهوپ:خوب باشه حالا اسمش چیه
ا.ت:من ا.ت هستم لی ا.ت
نامجون:از اشناییت خوشبختم منم کیم نامجون هستم
(و همه ی اعضا خودشونو معرفی کردن)
جین: خیلی خوب حالاااا غذاتونو کوفت کنیننننن
ویو کوک:
از همون موقعی که خریدمش اصلا دلم نمیخواست که پرتش کنم تو ون وقتی کنارشم یه حس عجیبی دارم
دیشب اصلا نخوابیدم خیلی سر درد داشتم
ویو ا.ت
از وقتی که بابام منو به کوک فروخت باهام خیلی سرد بود و خشن ولی پیش اعضا خیلی مهربون و کیوت میشه
راوی (خودم)
و همه غذاشونو خوردن و رفتن توی اتاق تا بخوابن ولی کوک از سردردی که داشت نمیتونست بخوابه و رفت تو اتاق جین تا ازش بپرسه مسکن کجاست...
حمایت🙃
کوک دستم رو محکم گرفته بود هر چقدر زور میزدم تا ولم کنه محکم تر میگرفتم یه جورایی کنارش یه احساس عجیبی داشتم
رفتیم و نشستیم سر میز شام
همه اعضا:سلام
کوک ا.ت:سلام
نامجون:خوب کوک نمیخوای دوست دخترتو بهمون معرفی کنی؟؟
کوک:نههه ما فقط دوستیممم
جیهوپ:خوب باشه حالا اسمش چیه
ا.ت:من ا.ت هستم لی ا.ت
نامجون:از اشناییت خوشبختم منم کیم نامجون هستم
(و همه ی اعضا خودشونو معرفی کردن)
جین: خیلی خوب حالاااا غذاتونو کوفت کنیننننن
ویو کوک:
از همون موقعی که خریدمش اصلا دلم نمیخواست که پرتش کنم تو ون وقتی کنارشم یه حس عجیبی دارم
دیشب اصلا نخوابیدم خیلی سر درد داشتم
ویو ا.ت
از وقتی که بابام منو به کوک فروخت باهام خیلی سرد بود و خشن ولی پیش اعضا خیلی مهربون و کیوت میشه
راوی (خودم)
و همه غذاشونو خوردن و رفتن توی اتاق تا بخوابن ولی کوک از سردردی که داشت نمیتونست بخوابه و رفت تو اتاق جین تا ازش بپرسه مسکن کجاست...
حمایت🙃
۵.۸k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.