فیک ران part 64
ریندو: یا حضرتهههه اینوپیییییییییییی گرد آبببببببببببببببببببببببببببببببب
کوکو: من دیگه نمیکشممممممممممممممممم
ران: پارو زدن بی فایدهسسسسسسسس
مایکی: خدا بیامرزتمووننننننننننننننننن
همگی عین چرخ و فلک پرت میشن به یه سمته دریا... و در آخر بعده ۳۶ دیقه ی عذاب آور..هم اکنون در خشکی ان...
ا/ت بهوش میاد...
ببینم ما کجاییم؟
سنجو اونور خودشو جمع کرده با حالت افسرده...: ماقطعن میمیریم.. تویه جزیره گیر افتادیم...
ا/ت: واتتتتتتتتتتتتتتت بچه ها..همشون...؟
سنجو: همشونو شماردم نبزشونم گرفتم...همشون هستن و زندن...فقط بیهوشن...
ا/ت: وایی ینی امیدوارم همه ی اینا یه خاب باشه... یه خاب...میفهمی چی میگم؟
سنجو: وای...میمیریم میمیریمممممم
ا/ت: سنجو پاشو اینجارو باید نگاه کنیم بیدار شدن نزنن تو سره خودشون...
سنجو رو بزور بلند کرد...زفتن داخل جزیره...
سنجو: اون چیزه بلند چیه؟ آتشفشانه؟
ا/ت : نمیدونم اینجا درخت هایه استوایی داره..
سنجو: ارع...همه استوایی ان...
سنجو: راستش اینجا شبیه یه گودیه که دور تا دورشو صخره های بزرگ گرفتن...
ا/ت: وایسا ببینم ..قله ی آتشفشان ..دریایه آسمونی...گردآب...میوه ی استوایی...من میدونم کجایییمممممم
سنجو: جدیییییییی؟
ا/ت: ارععععع اینجا جزیره ی آگوشیماستتتتتت...ولی خب اینجا آب و هوایه جویش افتضاحه...هر چند وقت یک بار کوهه آتشفشان میکنه...
و هر چند وقت یک بار هلیکوپتر هایه گردشی میان بالایه این جزیره و کشتی ها تا شعاعه ۵۰۰ متری جزیره نزدیک میشن...
سنجو: اینارو از کجا میدونی؟
ا/ت: رشتهم همینه...تازه درباره جزیره ها خوندم...
سنجو: خب چند روز میتونیم زنده بمونیم...آب آب از کجا بیاریم؟
ا/ت: هرجا یه حیوون به سمتش میره یا رد پاش به اونجا ختم میشه آب هم هست...
و اگه هم نه..این آتشفشان حاوی آب هست..و بازم نه اینجا چشمه داره:]
سنجو: چشمه از کجا میدونی؟
ا/ت: از اونجایی ک قبلن اینجا جمعیتی زندگی میکردن...
×:عرررررررررررررررررررررررر یا تایجو يه مسلماننننننننن ما کوجایمممممممممم
*برگاتون ریخت نه؟
کوکو: من دیگه نمیکشممممممممممممممممم
ران: پارو زدن بی فایدهسسسسسسسس
مایکی: خدا بیامرزتمووننننننننننننننننن
همگی عین چرخ و فلک پرت میشن به یه سمته دریا... و در آخر بعده ۳۶ دیقه ی عذاب آور..هم اکنون در خشکی ان...
ا/ت بهوش میاد...
ببینم ما کجاییم؟
سنجو اونور خودشو جمع کرده با حالت افسرده...: ماقطعن میمیریم.. تویه جزیره گیر افتادیم...
ا/ت: واتتتتتتتتتتتتتتت بچه ها..همشون...؟
سنجو: همشونو شماردم نبزشونم گرفتم...همشون هستن و زندن...فقط بیهوشن...
ا/ت: وایی ینی امیدوارم همه ی اینا یه خاب باشه... یه خاب...میفهمی چی میگم؟
سنجو: وای...میمیریم میمیریمممممم
ا/ت: سنجو پاشو اینجارو باید نگاه کنیم بیدار شدن نزنن تو سره خودشون...
سنجو رو بزور بلند کرد...زفتن داخل جزیره...
سنجو: اون چیزه بلند چیه؟ آتشفشانه؟
ا/ت : نمیدونم اینجا درخت هایه استوایی داره..
سنجو: ارع...همه استوایی ان...
سنجو: راستش اینجا شبیه یه گودیه که دور تا دورشو صخره های بزرگ گرفتن...
ا/ت: وایسا ببینم ..قله ی آتشفشان ..دریایه آسمونی...گردآب...میوه ی استوایی...من میدونم کجایییمممممم
سنجو: جدیییییییی؟
ا/ت: ارععععع اینجا جزیره ی آگوشیماستتتتتت...ولی خب اینجا آب و هوایه جویش افتضاحه...هر چند وقت یک بار کوهه آتشفشان میکنه...
و هر چند وقت یک بار هلیکوپتر هایه گردشی میان بالایه این جزیره و کشتی ها تا شعاعه ۵۰۰ متری جزیره نزدیک میشن...
سنجو: اینارو از کجا میدونی؟
ا/ت: رشتهم همینه...تازه درباره جزیره ها خوندم...
سنجو: خب چند روز میتونیم زنده بمونیم...آب آب از کجا بیاریم؟
ا/ت: هرجا یه حیوون به سمتش میره یا رد پاش به اونجا ختم میشه آب هم هست...
و اگه هم نه..این آتشفشان حاوی آب هست..و بازم نه اینجا چشمه داره:]
سنجو: چشمه از کجا میدونی؟
ا/ت: از اونجایی ک قبلن اینجا جمعیتی زندگی میکردن...
×:عرررررررررررررررررررررررر یا تایجو يه مسلماننننننننن ما کوجایمممممممممم
*برگاتون ریخت نه؟
۱۴.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.