کوک: وات براچی
کوک: وات براچی
یونگی: چون مائموریت داره
کوک: چیه
یونگی: چمیدونم
کوک: با کی میره
یونگی: جیمین
کوک: چی (عصبی)
یونگی: چته چرا عصبی میشی؟
کوک: ها هیچی ولش
یونگی: کوک من تورو میشناسم ته رو دنبالش نفرستی و اگرنه به
کوک: باش اوک فهمیدم
یونگی: کی عروسیته
کوک: نه دیگه ازدواج نمیکنم
یونگی: چرا
کوک: فضیه رو گفتی به این فکر کردم که اونم مثل پدرشه
یونگی: اها من میرم ات رو بدرقه کنم
کوک: منم میام
یونگی: اوک
فقط حواست باشه نبینتت و اگرنه برات بد میشع
کوک: قول نمیدم
یونگی: باش
وایسا چی گفتی
کوک: هیچی
یونگی: اوک
فلش بک بع فرودگاه
ات: سلام یونگی وایسا چرا اونو اوردی
نمیذارم نزدیکم بیاد
اقای جئون برو
کوک: جئون نه
ات: دقیقا جئون
کوک: نه چون داماد ش نیستم
ات: خو بع من چه
کوک: خب وقتی دامادش بودم دشمنت میشدم
ات: شما وقتی رفتی با جیا دشمن من شدی تو الان دشمن منی تو رو دیگه نمیدونم موچی بریم
جیمین: اوک بریم
داخل هواپیما
جیمین الان براچی گفتی موچی
ات: خب مگه بده
جیمین: میدونی کوک روت غیرتی هس
ات: به کیفم
ادامه پارت نمیدونم
یونگی: چون مائموریت داره
کوک: چیه
یونگی: چمیدونم
کوک: با کی میره
یونگی: جیمین
کوک: چی (عصبی)
یونگی: چته چرا عصبی میشی؟
کوک: ها هیچی ولش
یونگی: کوک من تورو میشناسم ته رو دنبالش نفرستی و اگرنه به
کوک: باش اوک فهمیدم
یونگی: کی عروسیته
کوک: نه دیگه ازدواج نمیکنم
یونگی: چرا
کوک: فضیه رو گفتی به این فکر کردم که اونم مثل پدرشه
یونگی: اها من میرم ات رو بدرقه کنم
کوک: منم میام
یونگی: اوک
فقط حواست باشه نبینتت و اگرنه برات بد میشع
کوک: قول نمیدم
یونگی: باش
وایسا چی گفتی
کوک: هیچی
یونگی: اوک
فلش بک بع فرودگاه
ات: سلام یونگی وایسا چرا اونو اوردی
نمیذارم نزدیکم بیاد
اقای جئون برو
کوک: جئون نه
ات: دقیقا جئون
کوک: نه چون داماد ش نیستم
ات: خو بع من چه
کوک: خب وقتی دامادش بودم دشمنت میشدم
ات: شما وقتی رفتی با جیا دشمن من شدی تو الان دشمن منی تو رو دیگه نمیدونم موچی بریم
جیمین: اوک بریم
داخل هواپیما
جیمین الان براچی گفتی موچی
ات: خب مگه بده
جیمین: میدونی کوک روت غیرتی هس
ات: به کیفم
ادامه پارت نمیدونم
۹.۹k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.