پارت ۳
بعد از چندمین بلند شد و پولشو حساب کردو از کافه رف بیرون منم ازجام بلند شدم و دو تا لیوانو شستمو به سمت بیرون رفتم.
تو راه خونه بودم احساس کردم کسی منو تعقیب میکنه سعی کردم اهمیت ندم صدای پیامک گوشیم اومد از جیبم اوردم بیرون
متن پیام
سر جات وایسا و تکون نخور وگرنه بد میبینی
یکم ترسیدم و تکون نخوردم که سوزشی روی گردنم احساس کردم انگار چیزی تو گردنم فرو رف بعد از یک مین بیهوش شدم و دیگه چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ
سلام من کیم تهیونگم و ۲۷ سالمه.
من یه خون اشامم امشب که رفتم کافه یه دختری رو دیدم خیلی خوشگل و کیوت بود ازش خوشم اومد وقتی انقد خوشگله حتما خونشم خوش مزس تو راه خونه گرفتمشو کمی از خونشو خوردم واقعا خوشمزه بود ولی زیاد نخوردم که بلایی سرش نیاد بعد یک مین دیدم بیهوش شد و بلندش کردم با خودم به سمت خونه بردمش ...
تو راه خونه بودم احساس کردم کسی منو تعقیب میکنه سعی کردم اهمیت ندم صدای پیامک گوشیم اومد از جیبم اوردم بیرون
متن پیام
سر جات وایسا و تکون نخور وگرنه بد میبینی
یکم ترسیدم و تکون نخوردم که سوزشی روی گردنم احساس کردم انگار چیزی تو گردنم فرو رف بعد از یک مین بیهوش شدم و دیگه چیزی نفهمیدم
ویو تهیونگ
سلام من کیم تهیونگم و ۲۷ سالمه.
من یه خون اشامم امشب که رفتم کافه یه دختری رو دیدم خیلی خوشگل و کیوت بود ازش خوشم اومد وقتی انقد خوشگله حتما خونشم خوش مزس تو راه خونه گرفتمشو کمی از خونشو خوردم واقعا خوشمزه بود ولی زیاد نخوردم که بلایی سرش نیاد بعد یک مین دیدم بیهوش شد و بلندش کردم با خودم به سمت خونه بردمش ...
۸.۲k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.