خون آشام من🖤🍷 پارت ۲
که یهو استاد اومد و همه ساکت شدن
استاد:خب انیو
همه:انیو
استاد:همونطور که گفته بودم امروز امتحان داشتیم
تهیونگ: کی گفته بود (یه جوری فقط اعضا بشنون)
کوکی : نگو که نخوندی
تهیونگ:بچه ها برسونید
اعضا :سعی میکنیم
خب بسه دیگه
ات ویو
داشتیم امتحان میدادیم که دیدم تهیونگ داره آره اون داشت تقلب میکرد خیلی خوب میشد اگه برم به استاد بگم حیحیحی ازت اتو دارم همینجوری بهش زل زده بودم که فهمید فهمیدم داره تقلب میکنه ۳۰مین بعد همه امتحان هاشونو داده بودن کلاس تموم شد همه رفته بودن بیرون فقط من و تهیونگ مونده بودیم میخواستم ز کلاس برم بیرون که دیدم تهیونگ دستمو گرفت
تهیونگ ویو
موقع امتحان دید که تقلب کردم بهتره کارشو تموم کنم چون اگه به استاد بگه خیلی برام بد میشه میخواست از کلاس بره بیرون که دستشو گرفتمو
تهیونگ:اگه به کسی چیزی بگی من میدونم و تو
(دست اتو فشار میده)
ات:منکه نمیدونم درمورد چی حرف میزنی
دستشو از دستش میکشه بیرون
رفتم پیش دخترا
ات: چرا داداشت انقد رو مخه
یونا: چون توم رو مخشی
استاد:خب انیو
همه:انیو
استاد:همونطور که گفته بودم امروز امتحان داشتیم
تهیونگ: کی گفته بود (یه جوری فقط اعضا بشنون)
کوکی : نگو که نخوندی
تهیونگ:بچه ها برسونید
اعضا :سعی میکنیم
خب بسه دیگه
ات ویو
داشتیم امتحان میدادیم که دیدم تهیونگ داره آره اون داشت تقلب میکرد خیلی خوب میشد اگه برم به استاد بگم حیحیحی ازت اتو دارم همینجوری بهش زل زده بودم که فهمید فهمیدم داره تقلب میکنه ۳۰مین بعد همه امتحان هاشونو داده بودن کلاس تموم شد همه رفته بودن بیرون فقط من و تهیونگ مونده بودیم میخواستم ز کلاس برم بیرون که دیدم تهیونگ دستمو گرفت
تهیونگ ویو
موقع امتحان دید که تقلب کردم بهتره کارشو تموم کنم چون اگه به استاد بگه خیلی برام بد میشه میخواست از کلاس بره بیرون که دستشو گرفتمو
تهیونگ:اگه به کسی چیزی بگی من میدونم و تو
(دست اتو فشار میده)
ات:منکه نمیدونم درمورد چی حرف میزنی
دستشو از دستش میکشه بیرون
رفتم پیش دخترا
ات: چرا داداشت انقد رو مخه
یونا: چون توم رو مخشی
۳.۹k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.