فرشته من. part 9
کوک:عاممممم خب میشه امشب پیش من بخوابی
ا.ت:هاننن؟چی؟کی؟پیش تو؟
کوک:اره
ا.ت:خببببب...
سول زد وسط حرف ا.ت
سول:ددی من امشب پیشتم
کوک:نگفتم سول گفتم ا.ت
سول:ولی...
کوک:ولی نداره برو اتاقت تو قرار بود فقط برگردی به عمارت نه اینکه پیشم بخوابی
سول:هوفففف باشه(عشوه،حرص)
کوک:خب ا.ت فکراتو کردی؟
ا.ت:عامممم راستششش
کوک:بیا بریم کلا یه شبه دیگه
ا.ت:هوففف باشه
رفتیم تو اتاقم
میخواستم احساسمو بهش بگم ولی نمیدونستم چجوری بگم.
کوک:ا.ت
ا.ت:بله
کوک:میخوام یه چیزی بهت بگم
ا.ت:منم همینطور باید یه چیزی با بگم
کوک:بزار اول من بگم بعد تو بگو باشه؟
ا.ت:بگو راحت باش
کوک:خب....م...من....دو....س...ست...دا...ر..م
ا.ت:اها باشه.........ها چییییییی.....چ...چی..داری.....میگی
کوک:خب چیه مگه عاشقت شدن جرمه
ا.ت:هوفففف راسش منم میخواستم همینو بگم
کوک:و...واقعا...ی...ینی..ت..تو....منو د...دوست....داری؟
ا.ت:اهوم ولی روم نمیشد بگم
رفتم نزدیکش و پیشونیشو اروم بوسیدم
کوک:خب میشه باهم باشیم؟
ا.ت:ولی سول...
کوک:سول اینجا هیچ کارس فقط بگو میای با هم باشیم یا نه؟
ا.ت:خب باشه بیا با هم باشیم و از اونجایی که خیلی دوست دارم برام مهم نیس کی هستی
کوک:نه من دوس دارم بدونی کیم
ا.ت:اوکی بگو😊
خلاصه قضیه مافیا بودن خودمو پدرمو علت ازدواج منو سول رو از اول تا اخر براش توضیح دادم بدون هیچ کم و زیادی.
ا.ت:ینی تو الان پسر بزرگترین مافیای کرِیی و خودتم یه مافیایی؟
کوک:اهوم ولی خواهش میکنم بخاطر مافیا بودنم ترکم نکن
ا.ت:کوک نگران نباش یادت نیس بت گفتم برام مهم نیس کی هستی چون دوست دارم؟
کوک:وایییی مرسییی
ا.ت:خواهش فقط میشه الان بخوابیم داستانای پیچیدت مغزمو خسته کرد
کوک:اوکی بریم بخوابیم
فردا
ویو ا.ت
از خواب بیدارشدم دیشب خیلی خوب خوابیده بودم میخواستم بلند شم برم دوش بگیرم که یهو...
بچا الان از دندون پزشکی برگشتم دندونم درد میکنه فردا پارت جدیدو میزارم فعلا با همین بسازید گایز😁
ا.ت:هاننن؟چی؟کی؟پیش تو؟
کوک:اره
ا.ت:خببببب...
سول زد وسط حرف ا.ت
سول:ددی من امشب پیشتم
کوک:نگفتم سول گفتم ا.ت
سول:ولی...
کوک:ولی نداره برو اتاقت تو قرار بود فقط برگردی به عمارت نه اینکه پیشم بخوابی
سول:هوفففف باشه(عشوه،حرص)
کوک:خب ا.ت فکراتو کردی؟
ا.ت:عامممم راستششش
کوک:بیا بریم کلا یه شبه دیگه
ا.ت:هوففف باشه
رفتیم تو اتاقم
میخواستم احساسمو بهش بگم ولی نمیدونستم چجوری بگم.
کوک:ا.ت
ا.ت:بله
کوک:میخوام یه چیزی بهت بگم
ا.ت:منم همینطور باید یه چیزی با بگم
کوک:بزار اول من بگم بعد تو بگو باشه؟
ا.ت:بگو راحت باش
کوک:خب....م...من....دو....س...ست...دا...ر..م
ا.ت:اها باشه.........ها چییییییی.....چ...چی..داری.....میگی
کوک:خب چیه مگه عاشقت شدن جرمه
ا.ت:هوفففف راسش منم میخواستم همینو بگم
کوک:و...واقعا...ی...ینی..ت..تو....منو د...دوست....داری؟
ا.ت:اهوم ولی روم نمیشد بگم
رفتم نزدیکش و پیشونیشو اروم بوسیدم
کوک:خب میشه باهم باشیم؟
ا.ت:ولی سول...
کوک:سول اینجا هیچ کارس فقط بگو میای با هم باشیم یا نه؟
ا.ت:خب باشه بیا با هم باشیم و از اونجایی که خیلی دوست دارم برام مهم نیس کی هستی
کوک:نه من دوس دارم بدونی کیم
ا.ت:اوکی بگو😊
خلاصه قضیه مافیا بودن خودمو پدرمو علت ازدواج منو سول رو از اول تا اخر براش توضیح دادم بدون هیچ کم و زیادی.
ا.ت:ینی تو الان پسر بزرگترین مافیای کرِیی و خودتم یه مافیایی؟
کوک:اهوم ولی خواهش میکنم بخاطر مافیا بودنم ترکم نکن
ا.ت:کوک نگران نباش یادت نیس بت گفتم برام مهم نیس کی هستی چون دوست دارم؟
کوک:وایییی مرسییی
ا.ت:خواهش فقط میشه الان بخوابیم داستانای پیچیدت مغزمو خسته کرد
کوک:اوکی بریم بخوابیم
فردا
ویو ا.ت
از خواب بیدارشدم دیشب خیلی خوب خوابیده بودم میخواستم بلند شم برم دوش بگیرم که یهو...
بچا الان از دندون پزشکی برگشتم دندونم درد میکنه فردا پارت جدیدو میزارم فعلا با همین بسازید گایز😁
۵.۸k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.