رمان
انقدر برای رمان عجله دارید کسی حمایت نمیکنه😐🫤
بعد یه مدتی همونطور که تو راهرو ها با دراکو حرف میزدیم و راه میرفتیم گذر زمان رو متوجه نشدیم بعد از دارکو خداحافظی کردم و به سمتم خوابگاه رفتم خودمو رو تخت انداختم به این فکر کردم که دارم دوست های جدیدی پیدا میکنم و دیگه تنها نیستم که پانسی هم خوابگاهی غر غرو و مغرورم اومد کنار تختم نشست و گفت با دراکو چیکار داشتی از سر لج گفتم
ا/ت: به تو چه😒😒فضولیش بهت نیومده
پانسی:بگوووووووو احمق دارکو مال منه
ا/ت:خره کسی دراکو تو رو نخواست تنبیه شده بودیم بد از همون چند ساعت میشه متوجه شد ازت متنفره😅
پانسی دندوناش رو روهم سایید و از خوابگاه بیرون رفت در رو کوبید با خودم گفتم
ا/ت:شاید تند رفتم به هر حال اونم عاشقه
چند دقیقه مکث کردم رفتم به سمت آخرین کلاسم که کلاس تاریخ جادو بود ازش چیز زیادی نفهمیدم پس بعد کلاس پیش هری رفتم و ازش خواستم کمک کنه...
دیر وفت بود من و هری فقط تو کتابخونه که هری یدفعه بحث عوض کرد و گفت
هری:اصلا بهت نمیاد اسلیترینی باشی زیادی آدم خوبی هستی
ا/ت:ممنونم هری ولی مگه اسلیترینی ها چگونه خیلی هم آدم های خوبی هستن
هری:اممم... ولی مالفوی خیلی باهاش رفیقی اون آدم خوبی نیست
یکمی حرصی شدم و گفتم
ا/ت:ممنون بابت نگرانیت هری ولی فکر نکنم به تو ربطی داشته باشه
وای خیلی هل هلی شد اصلا خوب نشد😭😭😭
شمام نظرتون رو بگید
بعد یه مدتی همونطور که تو راهرو ها با دراکو حرف میزدیم و راه میرفتیم گذر زمان رو متوجه نشدیم بعد از دارکو خداحافظی کردم و به سمتم خوابگاه رفتم خودمو رو تخت انداختم به این فکر کردم که دارم دوست های جدیدی پیدا میکنم و دیگه تنها نیستم که پانسی هم خوابگاهی غر غرو و مغرورم اومد کنار تختم نشست و گفت با دراکو چیکار داشتی از سر لج گفتم
ا/ت: به تو چه😒😒فضولیش بهت نیومده
پانسی:بگوووووووو احمق دارکو مال منه
ا/ت:خره کسی دراکو تو رو نخواست تنبیه شده بودیم بد از همون چند ساعت میشه متوجه شد ازت متنفره😅
پانسی دندوناش رو روهم سایید و از خوابگاه بیرون رفت در رو کوبید با خودم گفتم
ا/ت:شاید تند رفتم به هر حال اونم عاشقه
چند دقیقه مکث کردم رفتم به سمت آخرین کلاسم که کلاس تاریخ جادو بود ازش چیز زیادی نفهمیدم پس بعد کلاس پیش هری رفتم و ازش خواستم کمک کنه...
دیر وفت بود من و هری فقط تو کتابخونه که هری یدفعه بحث عوض کرد و گفت
هری:اصلا بهت نمیاد اسلیترینی باشی زیادی آدم خوبی هستی
ا/ت:ممنونم هری ولی مگه اسلیترینی ها چگونه خیلی هم آدم های خوبی هستن
هری:اممم... ولی مالفوی خیلی باهاش رفیقی اون آدم خوبی نیست
یکمی حرصی شدم و گفتم
ا/ت:ممنون بابت نگرانیت هری ولی فکر نکنم به تو ربطی داشته باشه
وای خیلی هل هلی شد اصلا خوب نشد😭😭😭
شمام نظرتون رو بگید
۳۲۰
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.