دو پارتی☆p2
دو پارتی☆p2
تو با اخم رفتی پیش هیونجین
هیونجین بهت خیره شده بود که انقدر زیبایی
+به چی نگاه میکنی؟آدم ندیدی
_تو ا.ت هستی؟
+بله..
_اها خوبه
هیونجین اومد و در ماشین رو برات باز کرد تا سوار بشی
(چند دقیقه بعد)
وارد خونه شدی یه عمارت بزرگ بود
هیونجین تو رو برد به اتاق مشترکتون
+حالا من مجبورم با تو بخوابم؟
_اره چون زن من هستی
(چند روز بعد )
هیونجین به یه سفر کاری میرفت و از تو خداحافظی میکرد
_قانون هارو که یادته
+اره... کلاب نرم. لباس باز نپوشم ....
باهم خداحافظی کردین
تو بعد از اینکه هیونجین رفت سریع رفتی در کمد لباسو باز کردی و باز ترین لباسی رو که داشتی انتخاب کردی
آماده شدی
داشتی به سمت کلاب میرفتی و وارد بار شدی چند لیوان مشروب خوردی
حس سنگینی داشتی که انگار کسی بهت نگاه میکنه
سرتو بالا بردی دیدی هیونجین با چشم هایی عصبی بهت نگاه میکنه
که یهو یه مرد مست میاد کنارت و دستتو محکم میگره
_میشه بیای سر میز من
+نه ممنون لطفا برید
مرده عصبی شد
اومد که تورو بزنه هیونجین اومد و مرده رو سیری کتک زد
هیونجین دستتو گرفت و باهم رفتین خونه
تو راه خونه هردو ساکت بودین
وقتی به خونه رسیدین هیونجین تورو انداخت رو تخت
گفت
_چرا قانون رو زیر پا گذاشتی
+آخه حوصلم سر رفته بود گفتم برم بار
_با این لباسا؟
+اره ..
راستی به تو مربوط نیست من کج..
نزاشت حرفتو تموم کنی
و شوکه شدی
لبای نرم و لطیفش رو روی لبات گذاشت
انقدر محکم بوست میکرد که نمیتونستی هلش بدی
بعد لباشو از رو لبات برداشت
_امشب ماله منی
+چی؟
_تو قوانین رو زیر پا گذاشتی پس تنبیه میشی
و بعد شروع کرد که مک زدن لبات
شب موقع خواب هیونجین از پشت بغلت کرد
خوابیدین..
تو با اخم رفتی پیش هیونجین
هیونجین بهت خیره شده بود که انقدر زیبایی
+به چی نگاه میکنی؟آدم ندیدی
_تو ا.ت هستی؟
+بله..
_اها خوبه
هیونجین اومد و در ماشین رو برات باز کرد تا سوار بشی
(چند دقیقه بعد)
وارد خونه شدی یه عمارت بزرگ بود
هیونجین تو رو برد به اتاق مشترکتون
+حالا من مجبورم با تو بخوابم؟
_اره چون زن من هستی
(چند روز بعد )
هیونجین به یه سفر کاری میرفت و از تو خداحافظی میکرد
_قانون هارو که یادته
+اره... کلاب نرم. لباس باز نپوشم ....
باهم خداحافظی کردین
تو بعد از اینکه هیونجین رفت سریع رفتی در کمد لباسو باز کردی و باز ترین لباسی رو که داشتی انتخاب کردی
آماده شدی
داشتی به سمت کلاب میرفتی و وارد بار شدی چند لیوان مشروب خوردی
حس سنگینی داشتی که انگار کسی بهت نگاه میکنه
سرتو بالا بردی دیدی هیونجین با چشم هایی عصبی بهت نگاه میکنه
که یهو یه مرد مست میاد کنارت و دستتو محکم میگره
_میشه بیای سر میز من
+نه ممنون لطفا برید
مرده عصبی شد
اومد که تورو بزنه هیونجین اومد و مرده رو سیری کتک زد
هیونجین دستتو گرفت و باهم رفتین خونه
تو راه خونه هردو ساکت بودین
وقتی به خونه رسیدین هیونجین تورو انداخت رو تخت
گفت
_چرا قانون رو زیر پا گذاشتی
+آخه حوصلم سر رفته بود گفتم برم بار
_با این لباسا؟
+اره ..
راستی به تو مربوط نیست من کج..
نزاشت حرفتو تموم کنی
و شوکه شدی
لبای نرم و لطیفش رو روی لبات گذاشت
انقدر محکم بوست میکرد که نمیتونستی هلش بدی
بعد لباشو از رو لبات برداشت
_امشب ماله منی
+چی؟
_تو قوانین رو زیر پا گذاشتی پس تنبیه میشی
و بعد شروع کرد که مک زدن لبات
شب موقع خواب هیونجین از پشت بغلت کرد
خوابیدین..
۱۲.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.