پارت ۴
کوک:یچی بگم جرم نمیدی ته:ن بگو کوک:ام من با ته:با ات رل زدی میدونم کوک:تو از کجا میدونی ته:معلوم بود از طرز نگاه کردنت بهش از همون کوچیکی میدونستم مال تو میشه و اینکه خوب باید ازش مراقبت کنی چون اون توی رابطه همه اعتمادش میزاره وسط و یهبار که دوازده سالش بود بای پسر رل زد بعد پسره بهش خیانت کرد بعد اینکه دبیو کردیم کم کم باهامون آشنا شد و از تو خوشش اومد و بایسشم تو بودی چند بار گفت ببرم کمپانی گفتم ن چون نمیخواستم حسش بهت بیشتر بشه چون فکر میکردم بهش آسیب میزنی ولی الان که باهاشی برات آرزوی خوشبختی میکنم کوک :اووم مرسی ولی یه روز بیارش کمپانی یا میتونی فردا که میخوایم موزیک ویدیو بگیریم بیاریش ته:اوک زنگ میزنم بهش
ات:الووو چته ته:الو میخواستم بگم فردا ظبط موزیک ویدیو داریم میخای بیای؟ ات:یعنی من میتونم بیااام ته:من نمیخوام بیای ولی دوست پسر غیر گرامیتون میگه ات:وایسا تو از کجا میدونی که ما باهمیم کوک:من گفتم ات:پیش همین کوک:هوم ات: مگه چقدر فاصله داره خونتون میشه منم ی بار بیام ؟ کوک: آره بیا من که از خدامه
ته :هوییییی چی میگین برای خودتون من نمیزارم ات:تو کی باشی که نزاری میرم از مامان اجازه میگیرم خدافظ کوک خدافظ بز کوهییییی ته:هویییییی
ات قطع کرد
کوک درحال جر خوردن از خنده ته:هوی تو نخندد کوک:رابطط با خواهرت افتضاحههه
بچها ببخشید دیر شد حال روحیم خوب نبود و سعی میکنم زود به زود بزارم واستون
حمایت یادتون نره باییی🥰❤
ات:الووو چته ته:الو میخواستم بگم فردا ظبط موزیک ویدیو داریم میخای بیای؟ ات:یعنی من میتونم بیااام ته:من نمیخوام بیای ولی دوست پسر غیر گرامیتون میگه ات:وایسا تو از کجا میدونی که ما باهمیم کوک:من گفتم ات:پیش همین کوک:هوم ات: مگه چقدر فاصله داره خونتون میشه منم ی بار بیام ؟ کوک: آره بیا من که از خدامه
ته :هوییییی چی میگین برای خودتون من نمیزارم ات:تو کی باشی که نزاری میرم از مامان اجازه میگیرم خدافظ کوک خدافظ بز کوهییییی ته:هویییییی
ات قطع کرد
کوک درحال جر خوردن از خنده ته:هوی تو نخندد کوک:رابطط با خواهرت افتضاحههه
بچها ببخشید دیر شد حال روحیم خوب نبود و سعی میکنم زود به زود بزارم واستون
حمایت یادتون نره باییی🥰❤
۱.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.