دلتنگی هایم دلنوشته
انقدر دلتنگم که اگر باد شود تمام ثمر درختان را نابود میکند.
انقدر دلتنگم که اگر آب شود جهان را سیل خواهد برد.
انقدر دلتنگم که اگر شب شود خورشید هرگز اجازه ی طلوع ندارد.
انقدر دلتنگم که اگر بذر شود دشت و جنگل در حیاط خانه داریم.
انقدر دلتنگم که اگر خواب شود ابدی تر از آخرتمان است.
انقدر دلتنگم که اگر آهو شود هیچ گرگی حریفش نیست.
انقدر دلتنگم که اگر عدد شود جذرش هم از خودش بزرگ تر است.
انقدر دلتنگم که اگر عشق شود هیچ جنگ و دشمنی در دنیا باقی نمی ماند.
انقدر دلتنگم که اگر نیایی چشمانم را می بندم و می روم، می گذرم از تمام خاطرات و قول ها، می روم به کابوسی که دیگر ترسی ندارد.
خدا می داند که چقدر دلتنگم!
انقدر دلتنگم که اگر آب شود جهان را سیل خواهد برد.
انقدر دلتنگم که اگر شب شود خورشید هرگز اجازه ی طلوع ندارد.
انقدر دلتنگم که اگر بذر شود دشت و جنگل در حیاط خانه داریم.
انقدر دلتنگم که اگر خواب شود ابدی تر از آخرتمان است.
انقدر دلتنگم که اگر آهو شود هیچ گرگی حریفش نیست.
انقدر دلتنگم که اگر عدد شود جذرش هم از خودش بزرگ تر است.
انقدر دلتنگم که اگر عشق شود هیچ جنگ و دشمنی در دنیا باقی نمی ماند.
انقدر دلتنگم که اگر نیایی چشمانم را می بندم و می روم، می گذرم از تمام خاطرات و قول ها، می روم به کابوسی که دیگر ترسی ندارد.
خدا می داند که چقدر دلتنگم!
۲.۰k
۱۲ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.