ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 13°•
(جونگ کوک)
لیانا داخل حموم شیطونی کرد و منم تحریک شدن ولی باید مقاومت کنم اون بدنش فعلا ضعیفه اومدیم بیرون از حموم شروع کردیم به حاضر شدن اول لباس هامون پوشیدیم بعدش من موهام رو سشوار کشیدم دیدم لیانا هنوز موهاش خیسه تصمیم گرفتم موهای اون رو هم خشک کنم
جونگ کوک: عزیزم بیا موهاتو خشک کنم سرما میخوری
لیانا: خودم انجامش میدم
جونگ کوک: نخیر من میخوام موهای زنمو خشک کنم بیا بشین
لیانا: باشه
لیانا اومد نشست و منم خیلی آروم شروع به خشک کردن موهاش کردم بعد از چند مین بالاخره تموم شد
جونگ کوک: فینیش
لیانا: مرسی بیب
جونگ کوک: خواهش میکنم خب من برم یکم برگه امتحانی تصحیح کنم تا مهمونا میان
لیانا: باشه عشقم برو
من رفتم داخل اتاق کارم و شروع به تصحیح برگه رزیدنت های سال آخری کردم
(لیانا)
بعد از رفتن کوک موهام رو ساده بافتم و شروع کردم و یه میکاپ ساده انجام دادم و رفتم تا وضعیف غذا هارو چک کنم بعد از اون رفتم داخل پذیرایی نشستم که کوک هم اومد کنارم و کلی ازم تعریف کرد
جونگ کوک: چقدر قشنگ شدی عزیزم
لیانا: مرسی کوک به خوشتیپی تو که نمیرسم
جونگ کوک: اونکه صد البته
لیانا: بی ادب حالا من یه چیزی گفتم
جونگ کوک: دیگه دیگه
مشغول شوخی کردن و حرف زدن بودیم که زنگ در به صدا در اومد و بله اولین مهمونمون رسید و اونم کسی نبود جز جیمین شی
جیمین: سلااامممم
سورا(همسر جیمین): سلام خوبین؟
لیانا: سلام خوش اومدین سلام فسقلیا
سومین و سانی(دخترای جیمین): سلام
جونگ کوک: خوش اومدین بفرمایین تو
همینطور زمان گذشت و همه پسرا رسیده بودن جونگ کوک نمیزاشت من کار کنم و خودش پذیرایی رو انجام میداد بعد از کلی صحبت و شوخی موقع شام شد و خب وقت گفتن سوپرایزمونم بود دقیقا باید قبل شام این کار رو میکردیم طبق برنامه ریزیم میز رو چیندیم و بهارو صدا کردیم
لیانا: بفرمایین شام امادست
و....
کپی ممنوع ❌
لیانا داخل حموم شیطونی کرد و منم تحریک شدن ولی باید مقاومت کنم اون بدنش فعلا ضعیفه اومدیم بیرون از حموم شروع کردیم به حاضر شدن اول لباس هامون پوشیدیم بعدش من موهام رو سشوار کشیدم دیدم لیانا هنوز موهاش خیسه تصمیم گرفتم موهای اون رو هم خشک کنم
جونگ کوک: عزیزم بیا موهاتو خشک کنم سرما میخوری
لیانا: خودم انجامش میدم
جونگ کوک: نخیر من میخوام موهای زنمو خشک کنم بیا بشین
لیانا: باشه
لیانا اومد نشست و منم خیلی آروم شروع به خشک کردن موهاش کردم بعد از چند مین بالاخره تموم شد
جونگ کوک: فینیش
لیانا: مرسی بیب
جونگ کوک: خواهش میکنم خب من برم یکم برگه امتحانی تصحیح کنم تا مهمونا میان
لیانا: باشه عشقم برو
من رفتم داخل اتاق کارم و شروع به تصحیح برگه رزیدنت های سال آخری کردم
(لیانا)
بعد از رفتن کوک موهام رو ساده بافتم و شروع کردم و یه میکاپ ساده انجام دادم و رفتم تا وضعیف غذا هارو چک کنم بعد از اون رفتم داخل پذیرایی نشستم که کوک هم اومد کنارم و کلی ازم تعریف کرد
جونگ کوک: چقدر قشنگ شدی عزیزم
لیانا: مرسی کوک به خوشتیپی تو که نمیرسم
جونگ کوک: اونکه صد البته
لیانا: بی ادب حالا من یه چیزی گفتم
جونگ کوک: دیگه دیگه
مشغول شوخی کردن و حرف زدن بودیم که زنگ در به صدا در اومد و بله اولین مهمونمون رسید و اونم کسی نبود جز جیمین شی
جیمین: سلااامممم
سورا(همسر جیمین): سلام خوبین؟
لیانا: سلام خوش اومدین سلام فسقلیا
سومین و سانی(دخترای جیمین): سلام
جونگ کوک: خوش اومدین بفرمایین تو
همینطور زمان گذشت و همه پسرا رسیده بودن جونگ کوک نمیزاشت من کار کنم و خودش پذیرایی رو انجام میداد بعد از کلی صحبت و شوخی موقع شام شد و خب وقت گفتن سوپرایزمونم بود دقیقا باید قبل شام این کار رو میکردیم طبق برنامه ریزیم میز رو چیندیم و بهارو صدا کردیم
لیانا: بفرمایین شام امادست
و....
کپی ممنوع ❌
۵۷.۸k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.